• وبلاگ : به نام خدا
  • يادداشت : فرازي از وصيت نامه ي شهداي شهر ميانه (شهر خودم)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + امين 


    سلام

    متون خوبي را رو وبتون گذاشتيد اين روزها کمتر کسي به اين چيزا اهميت ميده خوشحالم از اينکه ميبينم هنوز آدمهايي هستند که اين چيزا براشون مهمه شعر زير هم با هزارتا اشکال و نقص از خودمه ولي با دلم گفتمش .ديدم بيربط به متون شما نيست براتون پستش کردم

    اينم يه جمله به زبان مادريم

    (چخ گيزل وب واري سن هر يرده سن موفق سن قارداش)

    وقت پروازش آسمان تنگ شده بود

    به خيالم که زنو جنگ شده بود

    وقتي مي رفت همه جا قرمز بود

    سرِ.سينه .چفيه رنگ شده بود

    شوق پرواز در نگاهش پر بود

    جسم با روحش هماهنگ شده بود

    ذکر لب ياد شهيدان مي نمود

    سعه ي صدرش دگر تنگ شده بود

    دانه هاي تربت خاک حسين(ع)

    تيک تاک ساعت و زنگ شده بود

    لحظه هاي آخرش نزديک بود

    شيميايي بر گلو چنگ شده بود

    وقت باران نگاهم که رسيد

    با شهيدان خدا همرنگ شده بود

    پاسخ

    سلام ..امين جان....ممنونم از لطفتون....در مورد متن ها سعي ميشه مطالب مناسب ...براي سالم سازي محتواي مجازي قرار بگيره البته به نوبه ي خودم سعي ميكنم اين كار صورت بگيره... ممنونم از توجه شما....شعر شما هم بسيار بسيار عالي بود.....واقعا خوب بهست.موفق باشيد.
    سلاااااااااااااااااااااام درسته شهدا شمع محفل بشريت اند اما ما بعضي وقتا اينجوري فوتش ميکنيم!!!!!!!!! انقدر مقام شهدا بالاست که من چيزي براي گفتن پيدا نميکنم!!! به قول حافظ:با صبا در چمن لاله سحر ميگفتم/که شهيدان که اند اين همه خونين کفنان/
    گفت حافظ من و تو محرم اين راز نه ايم/از مي لعل حکايت کن و شيرين دهنان/
    فقط ميتونم يه شعر از مولانا بگم: کجاييد اي شهيدان خدايي/ بلا جويان دشت کربلايي.

    پاسخ

    ســـــــــــــــــلام...كاملا درسته خيلي وقت ها شده از اذان صبح تا غروب افتاب يادمون نبوده كه اين روشناييي روز رو مديون آفتاب هستيم...امروز زنده نگه داشتن ياد و نام شهدا كمتر از خود شهادت نيست....بله...كجاييد اي سبك بالان عاشق...
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام ممنون که اومدين درود بيکران نثار همه فرزندان ايران
    بحث شهيد که مياد وسط من دهنم بسته ميشه واقعا نميدونم چي بگم؟؟؟؟؟؟ ممنون ميرم فکر کنم
    پاسخ

    ســــــــــــــــــــــــــــــلام......خواهش ميكنم...درود بر شما....چرا تو بحث شهيد اينطوري ميشيد ...شهيد كه بحث نيست شهيد همه ي زندگي هست....مگر نشنيده ايد كه شهدا شمع محفل بشريت اند.....خواهش ميكنم...فكر كنيد تا بعد.
    سلام
    راستي آقاي عراقي دل من رو خون کرديد!
    آره ديگه راديو رو ميشه همه جا بردولي تلويزيون رو چي؟؟؟؟
    ولي باور کنيد بين رفتن به بهترين جاي دنيا وديدين تلويزيون من دومي رو انتخاب ميکنم!وگرنه

    البته گريه هم ميکنم!
    واينکه ببخشيد سرتون رو درد آوردم
    ياعلي
    پاسخ

    سلام بر شما...چرا دلتون خون شده...اگه اهل تهران باشيد ميتونيد با گيرنده ي ديجيتال هرنقطه از تهران كه باشيد با كيفيت عالي صدا و تصوير دريافت كنيد ...ولي حق با شماست يكم آدم اذيت ميشه دوستش كنارش نباشه...بله گريه هم داره باور ميكنم...نه بابا چه حرفيه...سلامت باشيد....علي يارتون.
    سلام
    منم يه پدرآسماني دارم
    شهيدسيدمحمدمحمدنژاد
    يه بار ازش يه آپ گذاشتم ولي واسه اين که وقتتون گرفته نشه اون آپ رو الان براتون ميزارم که ديگه زحمت اومدن به وبلاگ منم نکشيد


    نام:سيد محمد

    نام خانوادگي:محمدنژاد

    آخرين مسئوليت:معاون جانشين پشتيباني لشکر قدس

    محل شهادت:حاج عمران

    عمليات:کربلاي دو

    در دهمين روز ماه شهريور سال شصت وپنج

    از تبار:آسمان

    اکنون که براي تو مي نويسم

    سحرگاه است

    يک حساب سرانگشتي ميکنم

    پنجاه ويک سال!

    اگربودي اکنون پنجاه ويک سال داشتي

    اما نيستي،سيد نيستي

    نه!يک لحظه سکوت

    هستي!تو هستي مثل همين حس زيبايي که من اکنون دارم

    سيد!

    دل کندن سخت است

    براي من که سخت است

    سخت است از تمام چيزهاي خوب دل بکنم

    بروم،نباشم،

    اما تو دل کندي،رفتي،حالا نيستي

    مثل همه نمي گويم

    توبراي خدارفتي،براي اسلام رفتي،براي ايران رفتي

    اينها همه درست

    اما جلوه گر از نظر من اينست

    که تو دل کندي ورفتي

    نفس ،نفس آسماني شدي

    سيد!تورا گاهي پدر مي خوانم

    چه بساکه تو پدر کل دختران وپسران ايراني

    تو وهم رزمانت چه کرديد درکربلاي دو

    سيد!عاشورا،عاشورا کربلايي شديد

    سيد!دلم هواي تورادارد

    من عکسهايت را ديده ام

    مومن!توکه شيميايي بودي

    پس چطور دوباره رفتي؟

    مگردلت چقدر آسماني بود؟

    راز تو و هم رزمانت چه بود؟

    چه کرديد که نگاهتان فريادگر يازهراست؟

    من تا حال حاج عمران نرفته ام

    فکه و شلمچه و دهلاويه هم نرفته ام

    اما مي دانم خاکش بهشتي است

    تو را دوست دارم

    پدرم!دوستت دارم

    شهيدان راه خدايي دوستتان داريم

    براي پدرم سيد محمد محمدنژاد

    توضيحات:اين مرد بزرگ(سيدمحمدمحمدنژاد)پدر من نيست!بلکه همسر يک مادر مهربان (خانم معصومه بامروت)دبير من است.وقتي با خانم بامروت آشنا شدم با سيدشهيدهم آشنا شدم.با رفت وآمدهاي فراوان با خانم بامروت با وجود چهار پسر رشيد من شدم دختر نداشته خانم بامروت و شديم براي هم سنگ صبور ورازدار.ورابطه من با شهيد آسماني شده وحالا من يک پدرآسماني دارم.

    تواين شبا تو رو جان مولا علي شهدا يادمون نره.

    مخصوصا شهداي گمنام.

    يادمون نره هميشه وام دارشون هستيم.

    تو رو جان بي بي زهرا اگه تونستيد با پدرو مادرتون مجلس شبهاي قدرتون سر مزار شهداي گمنام برگزار کنيد.

    ازهمه شهدا ياد کنيد وبرا شادي روحشون دعا کنيد.

    شايد کمي تنها کمي از لطفهاشون رو جبران کنيم.

    براي شادي روح همه شهيدان صلوات




    پاسخ

    سلام...ممنونم از اين كه پيامها رو اينطوري براي من هم ميزاريد راستش من اين عكس رو تو چند تا وبلاگ ديده ام و نميدونم اولين بار تو كدوم وبلاگ ديدم همه ي متن رو خوندم ...ميدونيد ياد چي افتادم؟؟......ياد اين كه وقتي بچه بودم ت اين فكر بودم كه چرا همه ي اونهايي كه رفتند جبهه و همه ي بسيجي ها همشون شبيه هم بودند ....بعد تو اين فكر بودم كه چا همشون چهره ي زيبا و نوراني داشتند و همه شون هم ميخندند ...راستش با زندگي نامه اي كه برام تعريف كرديد خيلي دلم حس ويژه اي پيدا كرد ... اين مادران و همسران شهدا نميدانم الان چه كار ميكنند اينها واقعا بعد از اونها دارند جهاد ميكنند....راستش ما كه شهداي گم نام رو هيچ وقت فراموش نكرده ايم... من همه ي شهدا رو دوست دارم....الهم صلي علي محمد وآل محمد


    سلام!خوبيد؟

    مرسي سر زديد!

    از اين جمله تون خوشم اومد:

    سرت رو به زمين بگذار و به اسمان نگاه کن...فقط ميشه تو اسمانن جريان زندگي رو ديد حرکت ابر رو ديد تغيير ابرها رو ديد بازي شکلک ابرها رو ديد افتاب رو ديد نگاه افتابگردانها و برخي گياهان به افتاب رو هم ميشه ديد شبها هم چشمک زدن و رفتون و اومدن ستاره ها رو ديد خلاصه ديدن اسمان خيلي ادم رو به فکر وا ميداره خيلي هم جذاب هست و زيبا.

    من خودم ساعت ها از پشت پنجره به آسمون نگاه ميکنم!

    مرسي باز هم به ياد بوديد و اومديد

    لينجا پاييز اومده اما خبري از باران نيست زياد!

    دلمان باران ميخواهد!

    مرسي سر زديد باز هم!

    پاسخ

    سلام ...ممنونم كه از متن خوشتون اومده..اينا هم خبري از باران نيست اما گفتم كه ديروز چند قطره اومد و قطع شد...موفق باشيد حاج خانم.

    قسمتي از وصيت نامه شهيد علم الهدي وقتي رفتم نمايشگاه چشمو گرفت

    (تنهايي عميق ترين لحظات زندگي 1 انسان است)

    آپ مفيدي و خوبي ياد شهيد ابراهيم باقري هم بخير پدر بزرگم رو ميگم

    ما هم داخل حرم علي ابن مهزيار 8 تا شهيد گمنام داريم منم مرتب ميرم سر مزارشون خيلي بهم آرامش ميدن

    سلام به همه ي شهداي زنده،اين جانبازان و آزادگان اين ايثارگران حقيقي في سبيل الله

    براي شادي روح شهيد ابراهيم باقري صلوات

    پاسخ

    سلام....بابا خميني(ره) ميفرمايند اين وصيت نامه هاي شهدا واقعا انسان را ميلرزاند.شهيد باقري پدربزرگ شماست!! عكسشون رو تو اينترنت ديدم خوش به حالتون خيلي هم زيبا روي بودند ...خدا رحمتشون كنه...الهم صلي علي محمد وآل محمد

    اگر تمام اسمان را تکه تکه کنيد

    باز هم

    خورشيدي نيست

    مهتاب مان را روشن کند ...

    اين عزيزان که رحمتي هستند بهشت واقعا حقشونه کاشکي واسه ما هم دعا کنند !

    پاسخ

    سلام...به نظر من اينها به خاطر خدا رفتند نه به خاطر بهشت..ايشان ديگر دعا نميكنند ايشان اينبار سفارش ميكنند كاش سفارش ما را هم بكنند و سلام ما را به امام مهدي(عج) هم برسانند.