سلام!اول اينکه نميدونم فهميدين يا نه اين شعر اولين پست ديگه واسه من نبود!
منظور از شيشه اي تو اين شعر اون چيزي نيست که شما فکر کرديد!يعني کاش دلهاي آدما مثله شيشه صاف و پاک بود و روراست بدون کلک و دو رويي!دنيارو توصيف نکرده اصلا!
بعد هم منظور من از آدمهاي سياه و سفيد جدا از هم نيست!سياه و سفيد يعني سياه و سفيد ديگه!نه آدم هاي سفيد و آدم هاي سياه!يعني آدم هايي که هويتشون معلوم نيست!يعني ظاهرشون چيزي است و باطنشون چيزي ديگر!
مگه نبايد تو متن ها جمله ها خبري باشند!خوب من هم دارم از حس و حال خودم خبر ميدهم ديگه!