وبلاگ :
به نام خدا
يادداشت :
چه کسي اسباب بازي منو دزديد؟
نظرات :
15
خصوصي ،
128
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
همسايه شازده کوچولو
سلام
خيلي جالب بود!!!!!
مخصوصا چکمه وسط چله تابستون!!!!
واقعا جالب بود!!چطوگريه نکرديد؟؟؟من جدي
داشت گريم مي گرفت وقت خوندنش!!!
آخه من يه عروسکم داشتم ودارم که اون موقع ها مامانم
ميگه هرکي دعواش مي کرد عروسک رو تو گريه مي کردي
وخيلي برات عزيز بود!!
بعد شما چطور با اين که اون رو دزديدند گريه نکرديد؟
به هر حال خيلي جالب بود!!
بله واقعا اعتماد الکي نتيجش ميشه اين!
پاسخ
سلام..اي بابا براي چي ميخنديد اخه(خنده)....بله خيلي جالب هست اين خاطرات ...اون چكمه هه رو من خيلي دوستش داشتم..... ميدونيد كامن شما با كامنتهاي ديگه چه فرقي داره ..فرقش اينه كه من با خوندن كامنت شما به يه حس شما كه با ديگران تفاوت داره پي بردم همه كامنت دادند و خنديدند اما شما ناراحت شديد اين هم يه نوع طرز فكر هست كه اتفاقا خيلي هم من ازش خوشم اومد....در مورد اعتماد هم تا اونجايي كه به ذهنم ميرسه ميدونم طرف كي بوده و الان چي كاره هست اما حيف كه نميشه رفت و گفت شما دزدي ..امابله اعتماد بايد دقيق و كامل باشه.