• وبلاگ : به نام خدا
  • يادداشت : سردار ميدانهاي سخت
  • نظرات : 8 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    نه!چه لزومي دارد و چه قانونيه كه مهتاب باشه ستاره هم هست!از نظر علمي كه ميشه!چون من ديشب ماهو ديدم ما هيچ ستاره ايو نديدم!بعد هم در متن ادبي همه چي ميشه اتفاق افتاد!لازم واقعيت نيست!اون چيزي كه لازمه توصيف خوبه!

    چرا جملات من خوب نيست؟!

    سكوت درد و اسير تازيانه هاي سهمگين باد!

    كسي ميان اين فصل طوفاني گم گشته است!

    دل زده است از اين همه بي رنگي!

    ميان انحصار دل هاي غبار گرفته منتظر يك آينه است!يك آينه پر از رنگ خدا!

    دختركي با دلي شكسته ميان جمعه هاي هر هفته دلش را به شوق تماشاي كسي روانه ي آسمان ميكند و زل ميزند به پنجه ي خورشيد كه بر دلش اندوه فراق را ميهماني مي آورد!

    همه ي اينا احساس منو بيان ميكنه!يا احساس هر كس ديگه ايو كه منتظر باشه!

    نميدانم ديگر بايد چه طور توصيف ميكردم؟!?

    پاسخ

    بله لزومي نداره که مهتاب باشه و ستاره هم باشه ولي تو بيشتر متنها ميبينيد که ميگم ماه و ستاره....يا مثلا ميخواهند ستاره رو توصيف کنند از سياهي شب ميگن و اگه بخواهند زياد شيرينتر و احساسي تر کنند از ماه هم صحبت ميکنند.... بهترش اينه اما گفتيد از نظر علمي ميشه ...بايد گفت تو ادبيات و مخصوصا شعر دليل هاي علمي و تجربي در سطح خيلي پاييني قرار دارد.....استدلالهاي ادبي جايگاهشان خيلي جداست و البته بالاتر...يک متن ادبي زيبا مثلا بايد اغراق يا مبالغه يا غلو داشته باشه در حالي که هيچ کدام از اين صنعت ها از نظر علمي جايگاهي ندارند....در مورد جملاتي که نوشتيد مثل سکوت درد...اخه نميدونم تو دلتون چي ميگذرونيد..درد که هميشه ساکته... تازيانه هاي سهمگين باد که خوبه ولي اين که اسير اون بشيم ...کمي گيج ميکنه... چون معمولا اسير رو با زندان و زندان بان ...البته متنتون درسته ميدونم منظورتون چيه ولي به نظرتون اينطوري بهتر نبود؟مثلا شکنجه شده ي تازيانه هاي سهمگين باد.... و مثل اينها...؟گفتم پيچيده نوشتن تا جايي که خودتون بهتر متوجه ميشيد و خواننده ي متن بايد فکر زيادي صرف کنه...زياد خوب نيست.