دلش را پل ميزند به كبوترهاي سفيد روي زلال دريا!
شما خيلي سطحي نگاه ميكنيد!
باز هم ميگم هر دريايي كه اون دريا كه شما فكر ميكنيد نميشه!
تروخدا به درون مايه متن هم كمي دقت كنيد!
منظورم از دريا گنيد آبي جمكران بود و كيوتران روي آن!پس چه دليلي داشت از مرغ دريايي استفاده كنم؟!
به نظر شما تو ذوق نميزد؟!
دل را وصل كردن به كبوتر يعني رها شدن!مثل اونها فقط اميد داشتن به آقا!يعني پناه خواستن كه مثل كبوترها تورو قبول كنه!بهت حاجت بده!رهات كنه!
شما هم ايشاا... اين سفرهاي خوبو تجربه ميكنيد!شايد اون وقت احساسات منو بيشتر بفهمين!!