• وبلاگ : به نام خدا
  • يادداشت : برنامه با من حرف بزن
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + م ع 


    سلام داداش

    پس سر من حسابي کلاه رفته چرا که تازه امشب اين برنامه رو به طور کاملا اتفاقي گوش دادم حق با شماست برنامه ي پخته و اموزنده اي هست ولي دختر و پسر هايي که منم يکي از اونها باشم کله هاشون داغه تا به سنگ نخوره ؟ البته سر من با تحقير شدن و بي محلي از طرف مقابل به سنگ خورده و اميدوارم موش ازمايشگاهي خوبي باشم براي بقيه .و عشق فقط مخصوص ذات مقدس خداست و عشق ورزيدن به هر چيز دنيايي و خاکي به همون اندازه ي خاکي و دنيايي بودنش ادم رو خار و کوچيک ميکنه و به نظر من عشق فقط براي اينه که ادم با يک بار عاشق شدن بفهمه که همون طوري که برا معشوق زميني عشق و عاشقي کردند براي معشوق راستين يعني خدا هم بايد عشق و عاشقي کنه . يا اگه مثل من بار گناه دارند خدارو از روي ترس بپرستند (پرهيزگاري

    پاسخ

    سلام مسعودجان
    قبل از اين که اين برنامه پخش بشه پيش بيني ميکردم برنامه شنيدني باشد،هفته قبل هم که اين برنامه را شنيدم از آن روز تا امشب منتظر بودم يان برنامه را دوباره بشنوم
    خيلي برنامه خوبي است.
    در مورد خودتون گفتيد بزار يکمي ژست مشاوره اي بيام برات: ميگن براي کسي بمير که برات تب کنه خلاصه اش اينه که دنبال خانواده اي باش که دختروشن رو به تو بدن نه به خونه و ماشين و پول و اينجور چيزها و دنبال کسي باش که خودت رو بخواهد، اون عده رو هم که ميگي بي محلي ميکنند کمي نظرت رو تغيير بده بگو من هر کسي رو تحويل نميگيرم.من يکي رو ميخواهم که پيداش ميکنم نميدونم خانواده پيداش ميکنه ديگران پيداش ميکنند،من اونو ميخواهم نه هر بي سر و پايي رو.اينجوري ها هم نيست.
    نظرت در مورد عشق رو خوشم مياد...عارفها در مورد معني محبت ميگن :اثبات کردن ذات محبوب است و ميگن عشق يعني محبتي بيش از اندازه به حق که باعث کوري ديگر حواس نسيت به معايب محبوب شود!البته اين تعريف کمي ذهن را منحرف ميکند ولي چون مرتبه اي از مراتب رسيدن به حق است کاملا درست است.
    خيلي خوب گفتي برادر:راه شناخت خدا اول از خدمون و خود شناسي است بعد از خودشناسي ديگران رو بايد شناخت و بعد از ديگران اطراف رو بايد شناخت تا خدا رو شناخت براي همينه که تو احاديث داريم کسي که ازدواج ميکند نيمي از ايمان را ميگيرد(دينش کامل ميشود)
    در مورد عبادت از روي ترس گفتيد: يکي از مراحل سير و سلوک عارفانه خوف است خوف از دست دادن خدا!
    به نظرم ترس همه ماها و حتي ترس شما به خاطر گناه هم به اين خاطر است که نکنه کار بدي بکنم و خدا از من دور بشه...فکر کنم دقيقا اين باشه منظورتون..هرچند شايد در ظاهر منظورتون اينه که به خاطر عذتب خدا ميترسيد و ميترسيم...اين ترس هم از مراحل خدا شناسي است....خوبه که از خدا ترس داشته باشيم....نتيجه ترس از خدا اميد به خدا است...و اميد هم از مراحل خوب رسيدن به خداست
    برادرم ممنونم از پيام خوبت...اميدوارم اوني که دوستت داره رو هرچه رودتر پيداش کني.و خيلي زود خوشبخت بشي..