اخي
ولي مطمئن باش اگه بودي واگه ميخواستي صادقانه جشن بگيري
نميگرفتي!
چون ابرو بري بود
1جشنواره اماتوري بود ولي 96 درصد از باشگاه راديو جوان برگزيده بودند در واقع كلاس رفته و حرفهاي بودند اخه همه از استادشون تشكر ميكردند
2 اعترضات فراوان بود
3 كمال بي ارزشي نسبت به كانديدا شد
و....
حالا بازم ميخواي..؟
راستي اسمتو صدا زدن منتظر بودم ببينمت با خودم گفتم طفلك الان چقدر غصش شده
salam
tabrik migam
سلام بر برادر
جانا سخن از دل ما ميگويي
شعر بنده خدا رو از بين بردم . منم منم ديروز اهي کشيدم که صداش با اين که شنيده نميشد بلکه ديده ميشد تا خود تهران و برج ميلاد رفت . اگه ديروز رو کار بنايي نميکردم ميتونستم تمام کارکنان راديو رو ببينم و چند تا برادر جديد تو همون جشنواره پيدا کنم افسوس که خيلي زود دير شد و رفت تا سال بعد
اصلا ناراحت تولد وبلاگت نباش خودم تا مياد افتاب بزنه و بخام برم سر کار براي تولد وبلاگت به صورت مجازي شادي و يک دست و هورا ميکشم . تولد وبلاگت مبارک