سلام بر برادر
جانا سخن از دل ما ميگويي
شعر بنده خدا رو از بين بردم . منم منم ديروز اهي کشيدم که صداش با اين که شنيده نميشد بلکه ديده ميشد تا خود تهران و برج ميلاد رفت . اگه ديروز رو کار بنايي نميکردم ميتونستم تمام کارکنان راديو رو ببينم و چند تا برادر جديد تو همون جشنواره پيدا کنم افسوس که خيلي زود دير شد و رفت تا سال بعد
اصلا ناراحت تولد وبلاگت نباش خودم تا مياد افتاب بزنه و بخام برم سر کار براي تولد وبلاگت به صورت مجازي شادي و يک دست و هورا ميکشم . تولد وبلاگت مبارک