اقا محمود چرا اون يکي پياممو نذاشتي ترسيدي ضايع بشي بابا بذار ديگه ميدونم که الافم کردي داداش

عزيزم شمارتتو ميدي باهات رفيق بشم گاهي اوقات چت کنيم از اشعار ادبي شما هم استفاده کنيم
مسخره نميکنما راست ميگم
شب خوش
مخمود جون

سلام محمود جون چطوري همکار عزيز راديو جوان داداش چرا خود روز انتخابات رو نميگي که کلي کار کردي و الاف مون کردي شبو نذاشتي بخوابيم راستي سايته جالبيه فقط يه نيمچه نگاهي متنات زياده کوتاهش کن تا جالب باشه راستي يادت رفت بگي راي که انداختي يه صلوات بهت هم دادن به جاي شکلات نباتي ها ها فردا تونستي بيا يکمي بگيمو بخنديم

سلام محمود جان .... آپم خوشحال ميشم بياي .

سلام
ممنون از لطفتون خاطره شما هم جالب بود.
چند نمونه عکس از کپر و توپ هاي حصيري در فتوبلاگم گذاشتم اگه مايل بوديد سر بزنيد. اينم لينکش:
http://rezvane90.parsiblog.com/Posts/7

بازم سلام
منم خوشحال ميشم يه ساعتي با هم گپ بزنيم... ولي هروقت ما اومديم شما رفتيد سرجلسه :)
راستي از اقاي دليران هم بدجوري خوشم اومد.... باحال هم رانندگي ميکنه...
اون يه روز برام با اينکه سخت بود ولي واقعا از ته دل ميگم برام عالي و خاطره انگيز بود...

سلام
آقا محمود اين انتخابات براي بنده هم بسيار جالب و خاص بود.اگه شما اولين نفر بوده باشيد بنده هم متاسفانه جز آخرين نفرات بودم که راي دادم...
راستي از مامور محترم نيروي انتظامي نوشتي ولي ايشون تنهايي امنيت رو بقرار نکردند :)
راستي تو انتخابات امسال يه يکي از خاطرات جالب براي من ، يکي از راي دهندگان بود که متاسفانه نتونست راي بده ! چون سنش دقيقا يک روز کمتر بود... صبح زود اومده بود اولش مسئول شعبه در اينکه ميتونه راي بده دچار شک و ترديد شدند ولي رييس و ناظر کار رو تموم کردند و گفتند بايد متولد 72/12/12 قبل تر باشه و ايشون فقط يه روز سن کمتري داشتند...
خاطره زيادي از اون يه روز دارم از شلوغ کردن يکي از نماينده نامزدها و يک سرباز نيروي انتظامي تا ....
راستي ممنون که نظرت در مورد انتخاب نماينده ها رو کاملا صريح بيان کردي ولي من کاملا فهميدم که منظورتون کي بود.

امسال موقع رأي گيري روستاي خانواده همسرم بوديم جاتون خالي داخل توپ حصيري صندوق گذاشته بودند و براي اولين بار رأي دادن داخل توپ حصيري را تجربه کردم.

سلام
يه بار به عنوان بازرس نظارت بر انتخابات از اين صندوق به اون صندوق سر مي زديم. سه نفر بوديم. به اولين صندوقي که رفتيم چون اول صبح بود خيلي خلوت بود و تصميم گرفتيم خودمون اول از همه رأي بديم ببينيم دقّت دست اندرکاران صندوق چقدره. بعد از اينکه رأي داديم شناسنامه هامونو بهمون پس دادند. ديدم شناسنامه من مهر نخورده. حالا خوب بود که ما بازرس بوديم و انقدر بي دقّتي کرده بودند! از اين دست اشتباهات تو انتخابات ميشه که قابل پيش بيني نيست.
يه بارم که رفتم رأي دادم اشتباها دو بار مهر زده بودند تو شناسنامه ام که رفتم تذکر دادم و مهر دوم را خط زدند.

سلام
قبول باشه ان شالله:)

سلام برادر محمود

ما هميشه تو روستامون و در مدرسه راي ميديم و محل راي گيري تا خونه ي ما خيلي کم است . ولي بايد تبريک بگم هم به شما و هم به پدر بزرگوارتان و هم نماينده ي منتخب و برنده ي تان چرا که با وجود دور بود محل راي نسبت توانستيد اولين نفر باشيد

سلام من را به پدر بزرگواررتان برسانيد