سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند آن است که اندازه خود را بشناسد و در نادانی آدمی همین بس که اندازه خود را نشناسد [امام علی علیه السلام]
به نام خدا

رادیو های من از اول تا به امروزمحمود عراقی

خاطره اول: روی یه مقوایی دو تا کرم رو با هم مخلوط کرد و یه رنگ طوسی ازش در آورد پرسیدم چیه ؟ گفتند چسبه؟ تعجب کردم گفتم میخواهید چکار کنید ؟ گفتند میخواهیم دسته ی اینو بچسبونیم! یه مکعب مستطیل بود که رنگش زرد بود و دورش سیاه بود و سه تا دکمه داشت و یه دسته که روش نوار فلزی هم بود گفتم این چیه گفتند رادیوئه! گفتم این که جایی نداره برای نوار گذاشتن ! گفتند این فقط یه رادیوئه رادیو پخش نیست این اولین باری بود که با رادیو اشنا میشدم رادیوی پدربزرگم بود که الان هم هست.
خاطره دوم: یه زمانی به یه عده از کارمندهای دولت بن خرید رادیو پخش خانگی که اندازه اش 30در50 بود میدادند برای همین تو بعضی از خانه ها میشد از این نوع وسیله رو دید که یکی از اونها به ما هم رسید اسمش شهاب بودحدود دو سال پدر هم جمعه ایرانی گوش میداد و هم برنامه اخشاملار استانی و من هم همراهش جمعه ایرانی رو میشنیدم
خاطره سوم: 10 ساله ام پدر یه کادو برام گرفته اون هم همینجوری داد دستم گفتم چیه گفت رادیویه جیبیه؟ کلی خوشحال شدم اون وقتها قیمتش 950 تومان بود که بعضی دست فروشها 750 تومان هم میفروختند کلا یه موجAM داشت همیشه اخرهای شب و اوایل صبح کلی موج بین المللی میگرفت و من بودم و امواج جهانی در زیر پتو! مشکل من با این رادیو تو هدفنش بود دست میزدی خراب میشد قیمتش هم 200 تومان بود که الان هونها رو تو قطارها مجانی میدهند!
خاطره چهارم:گوشه ی حیاط مدرسه اوردند دادن بهم گگذاشتم جیبم قرمز رنگ بود و سه تا باطری قلمی میخورد و انتنش شکسته بود ولی کار میکرد 15 یا 20 سانت طول داشت و 10 سانت عرضش بود گفتم چند میفروشی گفت هزار و صد تومان گفتم تخفبف بده گفت نمیشه گفتم باشه 1000 تومان دادم و گذاشتم جیبم همیشه همراهم بود یه روز رفته بودیم کت و شلوار نوبخریم مغازه دار گفت کتت رو در بیار اینو بپوش وقتی کتم رو گرفت دستش گفت چی گذاشتی جیبت این کتت خیلی سنگینه گفتم رادیو جیبی تو جیبمه!کلی خندیدیم اخه از اون کوچکتر پیدانکردم که هم قوی باشه وکوچیک!اولین بار هم با اون یکی از رادیو های بیگانه فارسی رو شنیدم روز شب 13 فروردین بود.
خاطره پنجم: یه پک کاملی بود از چراغ قوه و لامپ مهتابی و رادیو و پخش و از این جور چیزها که همیشه خارج شهر همراهم بود کلا سه سال باهاش رادیو رو شنیدم یه شب تا خود صبح یه رادو بیگانه رو گوش دادم که کلا خبرش این بود که برق نیویورک رفته
خاطره ششم: مشکل بزرگی رادیو باعث شد یه روز به فکرم برسه یه رادیوی فوق کوچیک درست کنم که این کار رو هم کردم یه چیز گردی دقیقا اندازه ی توپ پینک پنک با مقاومت ها و این وسایل درست کردم ولی چون مجددا باطری اش باطری قلمی بود دیگه ازش منصرف شدم.
خاطره هفتم: پدر یه ماشین پیکان دست دوم خریده زود پریدم توش رادیوش رو روشن کنم دیدم کار نمیکنه نگاه کردم که انتنش کلا باز باشه دیدم انتن نیست گشتم دنبال انتن دیدم عجب!! اصلا جای انتنی وجود نداره به اصرار من رفتیم بدنه ماشین رو سوراخ کردیم و یه انتن خریدم و رادیو رو وصل کردیم
خاطره هشتم: گواهینامه امروز صبح که رسید خونمون پدرهم از قضا رفت یه پیکان صفر خرید شب اولینبار نشتم پشت فرمان رادیو رو باز کردم با شبکه جوان اشنا شدم سال 84.11.3 بود کلا حس شنیدنم گل کرد.
خاطره نهم: یکی از فامیلها گفت میتونی این ضیط و پخش خانگی رو بفروشی گفتم خب بفرویدش به من گفتند اصلا مال تو پول هم نمیخواهیم ای شد که کلا صاحب یه رادیو در حد قابل قبول هم شدیم.
خاطره دهم: تلفن همراه تازه اومده یکی هم من گرفتم چون هدفن هم داشت زدم گگوشم و دنبال ابزارش بودم که رادیوش رو پیدا کردم ، این اولین رادیوی جیبی استاندارد در حد قابل قبول بود که برای اولین بار داشتم.
خاطره یازدهم: صاحب ماشین شدم دیدم رادیوی خوبی نداره رفتم گفتم اقا رادیو برای ماشین دارید گفتند نه تا حالا ندیدیم گفتم باشه یه سیدی پخش سوخته ای چیری بدید که رادیوش سالم باشه نمیخواهم بیخودی پول پخش سی دی بدم گفتند داریم میخواستم بخرم دیدم دوستم اورده سی دی ماشینش رو بفروشه چون قیمت مناسب داد ازش خریدم.
خاطره دوازدهم: تو فکر یهئ کارت رادیو مثل کارت تی وی برای کامپیوتر بودم که پیداش نکردم خودم دست به کار شدم و تونستم رادیو رو به کامپیوتر وصل کردم و هم شنیدم هم ذخیره کردم برنامه های مورد علاقه ام رو.
خاطره سیزدهم: رفتیم مهمانی دیدیم ماهواره دارند گفتم رادیو هم داره گفتند بله هم مجلس را پیچاندیم هم از یک دستگاه متفاوت رادیو شنیدیم
خاطره چهاردهم: رفتم نمایشگاه یه دستگاه کوچکی را برای اولین بار به نمایش گذاشته اند و میگن از این وسیله میتونی با کیفیت دیجیتال تلوزیون و رادیو بشنوی گرون بود منصرف شدیم.
خاطره پانزدهم:تو این فکر بودم که چه خوب میشد یه امکاناتی برای وبلاگ درست میکردم تا بتونم از تو وبلگ رادیوی مورد علاقه ام رو بشنوم این شد بخش پخش زنده رو طراحی کردم و دو سه روز قبل هم بخش پخش زنده ی شبکه های استانی رو درست کردم که کلا این هم نوع جدیدی از شنیدن رادیو به حساب میاید.
خاطره شانزدهم: اما یه چیزی؟ رادیوهای فردای من چطوری خواهد بود فعلا نمیدانم.

نویسنده: محمود عراقی



توضیحات  بخش درباره ی وبلاگ قبل از تغییرات 90.8.13

سلام من محمود عراقی هستم اینجابه قول یه گوینده ی خوب محلی هست برای غر زدن! مرورگر پیشنهادی من برای مرور این صفحه: اینترنت اکسپلورر هست و بعد از این،گوگل کروم،فایرفاکس و اوپرا در رایانه ها گزینه های تقریبا مناسبی هستند و در میان مرورگر های تلفن های همراه مرورگر اوپرا مینی فعلا بهترین گزینه هستند البته جدای از مرورگربرخی گوشی ها که شرکت سازنده ارائه کرده است. از اونجایی که بیشترین خاطراتم از رادیو جوان هست به ترتیب برنامه های مورد علاقه ی خودم رو نام میبرم:اول عقیق و عتیق/بعد و اما امشب/بعد گپ علمی/ اینجا شب نیست/برج مراقبت/عابران سپیده/جوان ایرانی سلام/صبح دانش/جوونی دربست/یه جور دیگه/مثلث گروه دانش اندیشه جامعه/کسی صدام میزنه/پلاسما/معمولی نیست/کلاس جوونی/اهای دلای با وضو/ روی موج ما بمون/آبی تر از سفید/ روزنامه ی جمعه / مسابقه ی خط و ربط اون هم به خاطر اجرای خانم صداقتی/ و در آخر میخواستم برنامه هایی که واقعا خیلی مسخره هستند رو اعلام کنم ولی زیاد بودند و صرف نظر کردم گوینده مجری های مورد علاقه ی من هم از بین آقایون:سعید پورمحمودی/ محی الدین تقی پور /شاهین شرافتی /حامد مشکینی/ طوفان مهردادیان / حامد مرادیان/اشکان صادقی/ محمودرضا قدیریان و ازبین خانمها خانم مریم واعظ پور/خانم فاطمه صداقتی/زهره هاشمی/لاله اکبری/مهرگان سوادکوهی و خانم جعفرپور و خانم لیلا ادیبان با صدای شگفت آورشون که خیلی صداشون برای اجرا جالب هست اما حیف که کم اجرا دارند. قوانین فیلترینگ در این وبلاگ کاملا رعایت میشود.



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: چهارشنبه 90/8/4::: ساعت 12:41 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 109
بازدید دیروز: 98
کل بازدید :1270281

>>امکانات این وبلاگ<<

وب خوان این وبلاگ

پروفایل این وبلاگ

عناوین مطالب بایگانی نشده

لینکستان این وبلاگ

خانه

راهنمای استفاده از این وبلاگ

دانلود برنامه های رادیو جوان

عناوین مطالب بایگانی شده

قوانین این وبلاگ

بخش متخلفین


>>نظر سنجی<<

پخش اینترنتی  زنده رادیو

پخش زنده ی رادیو جوان ورود به سایت رادیو جوان

پخش زنده ی رادیو قرآن ورود به سایت رادیو قرآن

پخش زنده ی رادیو معارف ورود به سایت رادیو معارف

پخش زنده ی رادیو ایران ورود به سایت رادیو ایران

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال اروپا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آمریکا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آسیا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو پیام ورود به سایت رادیو پیام

پخش زنده ی رادیو گفتگو ورود به سایت رادیو گفتگو

پخش زنده ی رادیو فرهنگ ورود به سایت رادیو فرهنگ

پخش زنده ی رادیو تجارت ورود به سایت رادیو تجارت

پخش زنده ی رادیو ندای اسلام ورود به سایت رادیو ندای اسلام

پخش زنده ی رادیو ورزش ورود به سایت رادیو ورزش

پخش زنده ی رادیو سلامت ورود به سایت رادیو سلامت


>پخش زنده رادیو استانی<

پخش زنده ی رادیو اصفهانپخش زنده ی رادیو اردبیلپخش زنده ی رادیو اراکپخش زنده ی رادیو ارومیهپخش زنده ی رادیو ایلامپخش زنده ی رادیو اهوازپخش زنده ی رادیو تهرانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو بجنوردپخش زنده ی رادیو زاهدانپخش زنده ی رادیو رشتپخش زنده ی رادیو خرم ابادپخش زنده ی رادیو سنندجپخش زنده ی رادیو ساریپخش زنده ی رادیو زنجانپخش زنده ی رادیو قزوینپخش زنده ی رادیو شیرازپخش زنده ی رادیو شهرکردپخش زنده ی رادیو مشهدپخش زنده ی رادیو کرمانشاهپخش زنده ی رادیو قمپخش زنده ی رادیو یاسوجپخش زنده ی رادیو همدانپخش زنده ی رادیو مهابادپخش زنده ی رادیو یزدپخش زنده ی رادیو سمنانپخش زنده ی رادیو خراسان جنوبیپخش زنده ی رادیو کرمانپخش زنده ی رادیو گلستانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو البرز


>> درباره خودم <<
محمود عراقی
اینجا محمودعراقی مینویسد و نقد میکند وگاهی نقل میکند وبه قول یک گوینده خوب گاهی غر هم میزند،میگویداگر این فعالیت در راستای ترویج فرهنگ عاشورا و انتظارفرج و مقابله با جنگ نرم دشمنان اسلام و نظام و به عنوان سرباز سایبری آقا باشد همه اش عبادت است ،عاشق رادیو است،میگوید از دوران کودکی رادیو گوش میداد و کودکی اش روی موج AM گذشت و نمیدانست موج FM هم وجود دارد چون رادیو جیبی اش فقط موج AM را داشت. از سال 84 به صورت اتفاقی موج FM را پیدا کرد و بر اساس کیفیت خوب صدا و کیفیت خوب برنامه ها کلی شگفت زده شد و رادیو جوان را پیدا کرد.از آن زمان به بعد تمام وقت شنونده شبکه رادیویی جوان شد و در یکم اسفندماه سال 1390 به عنوان شنونده منتخب رادیو جوان معرفی شد و در 28 خردادسال 1391 افتخار داشت سایت رادیو جوان را افتتاح کند، میگوید رادیو تنها رسانه ای است که به مخاطب احترام میگذارد ،گاهی وقت ها به آینده ی رادیو خوش بین نمی شود و میگوید ممکن است رادیو در دنیای دیجیتال آینده گم شود، علیرغم تصور خیلی ها اصلا علاقه ای به کار در رادیو ندارد چون معتقد است شنونده حرفه ای رادیو بودن و کارمندرادیو جدا از یکدیگر هستند،اما اگر روزی چرخه روزگار چرخید و افتاد وسط رادیو دوست دارد سردبیر باشدمیگوید هدف(به کسر ف) رادیو قرآن و معارف است ، معتقد است رادیو جوان هر روز در حال شکوفایی و پیشرفت است، از رادیو جوان فعلا برنامه های چهل تیکه/با من حرف بزن/دوشنبه ها با شما/فکری از جنس بلور/ پلاسما / کافه رادیو/ واژه ها / آهای دلای با وضو/ بعضی از اینجا شب نیست ها / صدای شکفتن / صبح دانش / کسی صدام میزنه / معمولی نیست / من و جوان / یک سبد ترانه / سبقت آزاد / شنیده میشوید / پاتوق شبانه / بند کفشتو محکم کن/ الفبای جوانی/ آتش پنهان / در کوچه آفتاب / آبی تر ازسپید را دوست دارد و از میان گویندگان آقا، طوفان مهردادیان و از خانمها مریم واعظ پور/ مهرگان سوادکوهی / زهره هاشمی / لاله اکبری / خانم جعفرپور و خانم توکل را اختصاصا دوست دارد و از سردبیرها حامد مرادیان و شهاب نادری و مجتبی امیری و نرگس فتحی و وحید یامین پور را دوست دارد

>> پیوندهای روزانه <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
به نام خدا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<

>>هدیه وبلاگ<<

>>آرشیو شده ها<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>آمار وبلاگ<<

>>رتبه ی وبلاگ<<

>>طراح قالب<<
تحلیل آمار سایت و وبلاگ