سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] از کفاره گناهان بزرگ ، فریاد خواه را به فریاد رسیدن است ، و غمگین را آسایش بخشیدن . [نهج البلاغه]
به نام خدا

حس یک انتخاب

خاطره محمود عراقی از انتخابات مجلس نهم
   ساعت 00/02 بامداد جمعه برنامه رادیویی را از شبکه جوان رادیو شنیدم و خوابیدم و ساعت 30/05 کاملا سر حال بیدار شدم و تا ساعت 30/06 داشتم رادیو گوش میدادم و گشتی در دنیای مجازی زدم و در هنگام پخش ویژه برنامه خیابان ملت در همان ابتدا با رادیو تماس گرفتم و گفتم که:
   شنیدم دشمن های ملت بزرگوار ایران سعی دارند ملت ایران را از شرکت در انتخابات مایوس کنند من برای رو کم کنی همه دشمن هامون سعی میکنم امروز اولین نفری باشم که در انتخابات شرکت میکنم.
   بعد به همراه پدرم و سوار بر ماشین پدر در خیابان های شهر از پایین به بالا گشتی زدیم و از جلوی ستادهای انتخاباتی نامزدها و شعب اخذ رای عبور کردیم و ساعت 45/07 بود که به شعبه شماره 22 اخذ رای رسیدیم و رفتیم جلو همکار سابق پدر را دیدیم ایشان یکی از ناظر های انتخابات بودند.
   ایشون گفتند خیلی زود آمدید گفتیم ما کار داریم و اومدیم زود رای بدیم ایشان با این که هنوز شعبه کاملا برای عموم باز نشده بود ما را به داخل دعوت کرد و به حاظران معرفی کرد و دیدم هر کسی در حال بررسی وظیفه ای است که بر عهده گرفته و تقریبا همه چیز آماده است الا یک چیز و آن هم صندوق اخذ رای بود که خبری از آن نبود کمی بعد تازه دوستان محترم نیروی انتظامی از راه رسیدند تا امنیت را برقرار کنند و تو فکر این دوستان بودم که دیدم اه چه جالب صندوق رو باز کردن، من اول فکر کردم صندوق را باز کرده اند اما قضیه چیز دیگری بود قانونا باید صندوق در جلوی چشم همه حاظران در شعبه پلمپ می شد و این برای اولین بار بود که داخل صندوق را میدیدم! در کنار آن صندوق ،صندوق کوچک دیگری بود که نمیدانستم چیست و بع فهمیدن صندوقی است که ته برگ ها در آن توسط یکی دیگر از مسئولین شعبه انداخته می شود.
   من داشتم با همکار پدر گفتگو میکردم که آن آقای از راه نرسیده(مامور محترم نیروی انتظامی) گفت: لطفا بیرون باشید و در شروع ساعت قانونی اخذ رای تشریف بیاورید گفتیم که آقا کجا بریم بیرون هوا خیلی سرده همین گوشه ایستادیم ایشون هم قبول کرد ساعت 02/08 صبح و زمان شروع قانونی رای گیری گذشته بود ولی دوستان آماده نبودند و در همین حال یک آقا و خانم همینطوری رسیدند و رفتند سراغ صندوق و مسئولین شعبه گفتند که فعلا منظر باشید ، از صحبتهای آن آقا و خانم فهمیدم که آقا راننده تریلی است و فقط به خاطر رای گیری معطل شده است. رای گیری با حضور 5 نفر رای دهنده شروع شد و اولین نفر من شناسنامه و کارت ملی را دادم مسئول بررسی کارت ملی دیدم که دو سه بار دستگاه بارکد خوان را روی کارت ملی من گرفت و هی میگفت نمی خونه، پدرم گفت محمود انگار کارت ملی تو جعلی است ، گفتم بله همین طوره و خندیدم، البته از طرفی نگران بودم که نکنه کس دیگه اولین رای را در صندوق بیاندازد و برای همین کارت ملی را رها کردم و دنبال شناسنامه را گرفتم ، شناسنامه مهر را خورد و گفتند روی ته برگه اخذ رای اثر انگشت بزنیم من هم جاهایی که آقای متصدی گفت به عجله اثر انگشتم را زدم بعد آقا گفت اه چرا اینجا رو خراب کردی؟ گفتم خوب خودتون گفتید اونجا هم بزنم گفت نه من اینجا رو گفتم بعد گفت اشکالی نداره بفرما این برگه تون و برین نظرتون رو بنویسید.( من برگه را غیر عمدی خراب کردم ) بعد زود اسم دو نفر رو نوشتم و رفتم جلوی صندوق و لحظه ای که میخواستم برگه اخذ رای را در صندوق بیاندازم دیدم همه صلوات فرستادند و داشتند به من نگاه میکردند...اولش خیلی تعجب کردم و بعد خیلی خوشحال شدم.
من چندین و چند بار در انتخابات شرکت کرده بودم و همیشه همه چیز در هم و بر هم بود ولی اینبار خیلی جالب بود برام و خیلی هم خوشم اومد فکر نمیکردم موقع رای دادن این همه تحویل گرفته بشم ، .یک چیزی شبیه رای دادن مسئولین بزرگوار شده بود برام.( پر از احساس و انرژی)
نتیجه این که من در آن شعبه اولین نفر بودم و آن خانمی که همسرش راننده تریلی بود دوم شد و پدرم سوم شد.
   بعد از آن من به صورت مداوم دقیقا تا ساعت 3 بامداد روز بعد(شنبه) درگیر انتخابات شدم و نتیجه آن همه تلاش و بی خوابی برنده شدن یکی از دو نامزد انتخابی من بود ، در حالت کلی نامزد انتخابی اول من دومین فردی بود که به خانه ملت راه یافت و نامزد انتخابی دوم من هم سوم شد.

نکته: در تاریخ  یکشنبه 14 اسفند 90 نوشته (یک خاطره از انتخابات ) به فهرست نوشته های برگزیده در مجله پارسی نامه  در بخش خاطره و روزنوشت افزوده شده است.

پیشنهاد:یک راه کاملا قانونی برای این که چندین بار بتوان رای داد

مطالب مرتبط: انتخابات مجلس نهم ، رادیو در انتخابات ، انتخابات 9 ، انتخاب نهم ،



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: یکشنبه 90/12/14::: ساعت 12:5 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 51
بازدید دیروز: 35
کل بازدید :1281294

>>امکانات این وبلاگ<<

وب خوان این وبلاگ

پروفایل این وبلاگ

عناوین مطالب بایگانی نشده

لینکستان این وبلاگ

خانه

راهنمای استفاده از این وبلاگ

دانلود برنامه های رادیو جوان

عناوین مطالب بایگانی شده

قوانین این وبلاگ

بخش متخلفین


>>نظر سنجی<<

پخش اینترنتی  زنده رادیو

پخش زنده ی رادیو جوان ورود به سایت رادیو جوان

پخش زنده ی رادیو قرآن ورود به سایت رادیو قرآن

پخش زنده ی رادیو معارف ورود به سایت رادیو معارف

پخش زنده ی رادیو ایران ورود به سایت رادیو ایران

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال اروپا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آمریکا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آسیا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو پیام ورود به سایت رادیو پیام

پخش زنده ی رادیو گفتگو ورود به سایت رادیو گفتگو

پخش زنده ی رادیو فرهنگ ورود به سایت رادیو فرهنگ

پخش زنده ی رادیو تجارت ورود به سایت رادیو تجارت

پخش زنده ی رادیو ندای اسلام ورود به سایت رادیو ندای اسلام

پخش زنده ی رادیو ورزش ورود به سایت رادیو ورزش

پخش زنده ی رادیو سلامت ورود به سایت رادیو سلامت


>پخش زنده رادیو استانی<

پخش زنده ی رادیو اصفهانپخش زنده ی رادیو اردبیلپخش زنده ی رادیو اراکپخش زنده ی رادیو ارومیهپخش زنده ی رادیو ایلامپخش زنده ی رادیو اهوازپخش زنده ی رادیو تهرانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو بجنوردپخش زنده ی رادیو زاهدانپخش زنده ی رادیو رشتپخش زنده ی رادیو خرم ابادپخش زنده ی رادیو سنندجپخش زنده ی رادیو ساریپخش زنده ی رادیو زنجانپخش زنده ی رادیو قزوینپخش زنده ی رادیو شیرازپخش زنده ی رادیو شهرکردپخش زنده ی رادیو مشهدپخش زنده ی رادیو کرمانشاهپخش زنده ی رادیو قمپخش زنده ی رادیو یاسوجپخش زنده ی رادیو همدانپخش زنده ی رادیو مهابادپخش زنده ی رادیو یزدپخش زنده ی رادیو سمنانپخش زنده ی رادیو خراسان جنوبیپخش زنده ی رادیو کرمانپخش زنده ی رادیو گلستانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو البرز


>> درباره خودم <<
محمود عراقی
اینجا محمودعراقی مینویسد و نقد میکند وگاهی نقل میکند وبه قول یک گوینده خوب گاهی غر هم میزند،میگویداگر این فعالیت در راستای ترویج فرهنگ عاشورا و انتظارفرج و مقابله با جنگ نرم دشمنان اسلام و نظام و به عنوان سرباز سایبری آقا باشد همه اش عبادت است ،عاشق رادیو است،میگوید از دوران کودکی رادیو گوش میداد و کودکی اش روی موج AM گذشت و نمیدانست موج FM هم وجود دارد چون رادیو جیبی اش فقط موج AM را داشت. از سال 84 به صورت اتفاقی موج FM را پیدا کرد و بر اساس کیفیت خوب صدا و کیفیت خوب برنامه ها کلی شگفت زده شد و رادیو جوان را پیدا کرد.از آن زمان به بعد تمام وقت شنونده شبکه رادیویی جوان شد و در یکم اسفندماه سال 1390 به عنوان شنونده منتخب رادیو جوان معرفی شد و در 28 خردادسال 1391 افتخار داشت سایت رادیو جوان را افتتاح کند، میگوید رادیو تنها رسانه ای است که به مخاطب احترام میگذارد ،گاهی وقت ها به آینده ی رادیو خوش بین نمی شود و میگوید ممکن است رادیو در دنیای دیجیتال آینده گم شود، علیرغم تصور خیلی ها اصلا علاقه ای به کار در رادیو ندارد چون معتقد است شنونده حرفه ای رادیو بودن و کارمندرادیو جدا از یکدیگر هستند،اما اگر روزی چرخه روزگار چرخید و افتاد وسط رادیو دوست دارد سردبیر باشدمیگوید هدف(به کسر ف) رادیو قرآن و معارف است ، معتقد است رادیو جوان هر روز در حال شکوفایی و پیشرفت است، از رادیو جوان فعلا برنامه های چهل تیکه/با من حرف بزن/دوشنبه ها با شما/فکری از جنس بلور/ پلاسما / کافه رادیو/ واژه ها / آهای دلای با وضو/ بعضی از اینجا شب نیست ها / صدای شکفتن / صبح دانش / کسی صدام میزنه / معمولی نیست / من و جوان / یک سبد ترانه / سبقت آزاد / شنیده میشوید / پاتوق شبانه / بند کفشتو محکم کن/ الفبای جوانی/ آتش پنهان / در کوچه آفتاب / آبی تر ازسپید را دوست دارد و از میان گویندگان آقا، طوفان مهردادیان و از خانمها مریم واعظ پور/ مهرگان سوادکوهی / زهره هاشمی / لاله اکبری / خانم جعفرپور و خانم توکل را اختصاصا دوست دارد و از سردبیرها حامد مرادیان و شهاب نادری و مجتبی امیری و نرگس فتحی و وحید یامین پور را دوست دارد

>> پیوندهای روزانه <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
به نام خدا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<

>>هدیه وبلاگ<<

>>آرشیو شده ها<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>آمار وبلاگ<<

>>رتبه ی وبلاگ<<

>>طراح قالب<<
تحلیل آمار سایت و وبلاگ