سفر به رادیو جوان یا تجربه شیرین یک احساس

^{ادامه بخش سوم...} از عوامل محترم رادیو جوان چند خط یادگاری میگیریم

در میان صحبت ها دفتر روزنامه ام( دفتر خاطرات را به اقای گودرزی دادم تا یادداشتی بنویسند تا خاطره بماند و ایشان هم این کار را کردند و نوشتند:
هو
جوان نامت هماره جاودانه
جوانی کن همیشه با جوانه
به یادبود جلسه شنوندگان رادیو جوان
برای اقای عراقی نوشته شد
بین این نوشته ها آقای طالبی با آرنج آقای گودرزی را تنه میزدند تا برای من همانجا فی البداهه شعری بگویند و بنویسند و من هم استقبال کردم ولی نمیدانم کدام از خدا بی خبری تماس گرفته بودند و همه نقشه ها نقش بر آب شد و نشد شعری اختصاصی داشته باشیم.

دومین صفحه از دفتر روزنامه را اقای طالبی اینچنین احساسی کردند:
هوالعلیم
رادیو جوان به دوستانی مثل شما
میبالد که همواره راهگشای ما
مسئولات و برنامه سازان بوده اید
تقدیم به اقای محمود عراقی
شنونده خوب رادیو جوان

سومین نفر که دفتر روزنامه ام را ارزشمند کردند مدیر اجرایی رادیو جوان بودند که زحمت نهار آن روز را ایشان کشیده بودند و 136 هزار تومان از جیب رادیو جوان هزینه کرده بودند( این را خودم کشف کردم ممکن است کشف اشتباهی کرده باشم)
ایشان نوشتند
به نام خدا
جناب آقای عراقی را در همایش شنوندگان فعال رادیو جوان
در تاریخ 28/03/1391 زیارت کردم انسانی مصمم، جدی و
منطقی که باعث می شود دوستش داشته باشیم.
به امید موفقیت او

من دست نوشته های این بزرگواران را بعد از این که به منزل رسیدم مطالعه کردم وقتی که این نوشته را خواندم افسوس خوردم که چرا انجا این پیام را نخواندم تا بتوانم تشکری کرده باشم در برابر این همه محبت ایشان و امیدورام در دیدارهای بعدی بتوانم جبران این محبت ها را بکنم.

در ادامه اخرین نوشته ی هنرمندهنه را سردبیر پر سابقه و موفق برنامه های مختلف رادیو جوان مهدی شاهرضایی به یادگار گذاشتند و گفتند که:
به نام یگانه تصویر گر عالم
جناب آقای عراقی عزیز شنونده محترم رادیو جوان امیدورام
همیشه سلامت و پیروز در تمامی مراحل زندگی باشید.

وقتی که آقای شاهرضایی این متن را مینوشتند به ایشان در مورد آشنایی چند سال قبلی که با هم داشتیم گفتم و از جشنواره دوم تسنیم و از کارهایی که در روز جشنواره انجام داده بودم گفتم و صحبتهایی که با هم داشتیم گفتم و در نهایت از برنامه های قبلی چون هزارپنجره و بخش لیلی مجنون تعریف کردم و گفتم که توانایی بالایی در ساخت برنامه های خوب دارند و بدون رودربایستی به ایشان گفتم که برنامه های امروز ایشان خوب نیستند و میگم خوب نیست چون من از ایشان برنامه های خوب دیده ام و حیف است که افرادی مثل ایشان که توانایی بالایی دارند چنین برنامه هایی بسازند.ایشان هم بدون هیچ صحبتی که نشان از بزرگی ایشان بود فقط گفتند چشم و گفتند که قبول دارند.

حاشیه‌ها:
*نشست با 35 دقیقه تأخیر آغاز شد.
*اعلام شد محمد حسین صوفی معاون صدا نیز برای رونمایی از سایت جشنواره در جلسه خواهد شد اما این اتفاق رخ نداد ه در نهایت من زحمتش را کشیدم و افتتاح کردم.
*زمانی که هنوز عدم حضور صوفی قطعی نشده بود، اینترنت سالن قطع شد و احمدپور به شوخی گفت همه چیز برای رونمایی نشدن سایت دست به دست هم داده. بنابراین به پیشنهاد یکی از خبرنگاران صحبت درباره برنامه‌های تابستان رادیو جوان را آغاز کرد اما بلافاصله اینترنت وصل شد و بدون حضور صوفی سایت رونمایی شد و وقتی من این اقدام خطیر را انجام دادم و برگشتم و روی صندلی نشستم دوستی که کنار صندلی من نشسته بود درگوشم گفتند که خدا عاقبت  این سایت را که تو افتتاح کردی بخیر کند، من هم خندیدم و گفتم آزه راست میگی فکر نکنم این سایت بیش از چند ماه بتونه دوام بیاره و با هم خندیدیم.
*در یکی از اتاقهای امور مالی بودم که کپی رادیوی قدیمی خودم را اونجا داخل کمد دیدم، احساس این که من و رادیو در ساختمان رادیو باشیم هم برام جالب بود.
*همیشه ارزو داشتم از دست عوامل محترم رادیو یک دستگاه رادیوی یادگاری مزین به ارم شبکه جوان را داشته باشم که این اتفاق هم افتاد و از این مراسم یک دستگاه رادیو و یک عدد کلاه منقش به ارم شبکه جوان را به یادگار گرفتم.

 << یادداشت قبلی                                                                                                یادداشت بعدی>>

دسته بندی: رادیو جوان ، محمود عراقی

مطالب مرتبط: نظر سنجی ، www.javanefestival.ir ، دومین جشنواره جوان و رادیو (جوانه) ، در جشنواره جوانه جمعمان جمع می شود ، سفر به رادیو جوان 5 ، نشست سراسری مخاطبان رادیو جوان ، نشست سراسری مخاطبان رادیو جوان 2 ، رونمایی از سایت جدید رادیو جوان ، نشست سراسری مخاطبان رادیو جوان 3

برای اطلاع از نظرسنجی های انجام شده قبلی و راهنمایی کلیک کنید

دریافت هدیه