سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی ات، [در حدّ] شیدایی و دشمنی ات [مایه] هلاکت نباشد . دوستت را به اندازهْ دوست بدار و دشمنت رابه اندازهْ دشمن بدار . [امام علی علیه السلام]
به نام خدا

حس شرکت در یک مسابقه ی رادیویی

مسابقه ی پاتوق شبانه کاری است از گروه جوان و  ورزش(ورزش و تفریحات) رادیو جوان  که هر روز بجز پنجشنبه و جمعه از ساعت 20 تا 21  از شبکه ی رادیویی جوان هر هفته توسط دو گروه برنامه ساز مختلف اجرا و پخش میشود،این برنامه قبل از مهر ماه هر روز از ساعت 21 تا 22 پخش می شد. پاتوق شبانه برنامه جالبی است.

   امشب تو مسابقه ی پاتوق شرکت کردم قوری گل قرمزی عمه رو چند بار درست گفتم(خنده) بعد از آثار ناصرخسرو گزینه دادن که زادالمسافرین یکی از گزینه ها بود که درست جواب دادم ولی اونها اشتباه کردند از آش سبزی پرسیدند گفتم شهر خودمون داره گفتند نه سه تا گزینه دادن گفتم شیراز.. صدای یه گوینده رو هم پخش کردند که از گوشی من صدای رضا تقی پور در اومد هیچ شباهتی  به صدای اون گوینده ی مورد نظر اونها نداشت.یه سوال هم از چیزی پرسیدن جواب دادم دو میدانی که ظاهرا درست بود گفتن رایانه قبول نکرد.
بقیه اش بماند
  برنامه رو هم میخواستم ذخیره کنم ولی یادم رفته بود دکمه ذخیره رو بزنم.پرید، اشکالی نداره از ایران صدا میگیرم.

اخرش هم از برخی کارهای این رادیو جوان سر در نیاوردم نمیدونم این همه خط تلفن رو برای چی میخوان. 14 خط شماره ذخیره کرده بودم باز هم یکی اضافه شد!!!!


توضیح کامل شرکت محمود عراقی در برنامه پاتوق شبانه رادیو جوان در 7 مهر90

مجری:محمود عراقی عزیزمون از میانه پشت خطوط ارتباطی مون هستند به عنوان اولین شرکت کننده در مسابقه ی پاتوق شبانه، محمود سلام شب بخیر خوبی؟
محمود:سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم عرض ادب و احترام خدمت عوامل محترم ...پخش صدای کف دست از آن سوی اتاق توسط صدابردار محترم
محمود:خواهش میکنم،ببخشید(مجری میخنده)
محمود:اجازه میدید صحبتهام رو تموم کنم؟
مجری: خواهش میکنم جو گرفت یه هویی!
محمود:عرض ادب و احترام خدمت عوامل محترم این برنامه و همه ی شنوندگان رادیو این رسانه ی محبوب و زیبا مخصوصا رادیو جوان..دوباره پخش صدای کف دست از آن سوی اتاق توسط صدابردار محترم
مجری:به بـــــه ، به افتخارشــــون ،دوباره پخش صدای کف دست از آن سوی اتاق توسط صدابردار محترم

محمود:خدمت شما مجری محترم هم سلام عرض میکنم
مجری:(ایکون زبونم بند اومده) به افتخار اینم دست بزنید از من تعریف کرد باریکلا ممنونم ...خب کافیه محمودجان چن سالته؟
محمود:من 24 سالمه
مجری:24 سال؟ محمود:بله... مجری:خب تا زنگ به صدا در اومد پنج دقیقه ات آغاز میشه این شما و این مسابقه...
مجری:اش سبزی غذای سنتی کدوم منطقه از کشور عزیزمونه؟
محمود: ما تو آذربایجان داریم نمیدونم دیگه
مجری:نه!! محمود: اش سبزی ما داریم
مجری: من گزینه بهشون بگم؟بذا گزینه بگم؟ قم مهاباد شیراز
محمود:من شیراز رو انتخاب میکنم نمیدونم مجری: شیراز رو انتخاب میکنی...باریکلا ...اینم ارفاق خب؟..محمود:ممنون
مجری: نام اسب خسرو پرویز چی بود؟
محمود:اه اه اه؟ ( محمود داشت دو ذهنش یه طویله اسب رو بررسی میکرد اسب رستم و اسفندیار و ... شبدیز بود میدونستم ولی بعد برنامه یادم افتاد اصلا موقع مسابقه انگاری اولین بارم بود میشنیدم حیف!)
مجری:رخش نبود!.....محمود:بله رخش نبود....سمند؟!(اینو الکی همینجوری پروندم اصلا سوال به این آسونی به ذهنم نرسید جوابش!) مجری:نه پخش صدای خنده ی جمع
مجری:سوال بعدی...نام همسر زال تو شهانامه چی بود؟این که خیلی ساده .....
محمود:سودابه ...مجری:نه؟!(یعنی از تو بعیده....راست هم میگفت از من بعیده ..من اینو هم ندونم باید چی میدونستم؟) پخش صدای خنده ی جمع
مجری: رودابه بود سودابه همسر کی کاووس بود محمود: رودابه بعله...سودابه همسر کیکاوس پادشاه بود
مجری: پدر علم جبر چه کسی بود؟ اههههه؟ نمیدونم همراه با خنده( اگر به همه ی سوالها جواب درست میدادم خودم عمدابه این سوال جواب نمیدادم چون خوشم نمیاد از جبر) مجری: لاوازیه ارستو خوارزمی؟ حالا که دیگه قبول نکردند خوارزمی بود اشکالی نداره
مجری: یکی از گوینده های شبکه جوان صداش پخش میشه نام گوینده رو بگی یه ده امتیاز به حسابت واریز میشه گوش کن؟(صدا پخش شد)
مجری: ای جان متوجه شدی؟ محمود؟ اسم این گوینده؟
محمود: آقای رضا تقی پور بودن( با اعتماد به نفس کامل) مجری؟ نه!..محمود: گزارشگر بودن
مجری: محمدرضا قلم بر عزیزم بود....محمود(اینبار واقعا ناراحت شدم اصلا فکر نمیکردم صدای اقای قلم بر اینقدر شبیه صدای رضا تقی پور باشه از البته بیشتر تقصیر ها رو گردن گوشی می اندازم چون صدای که برام پخش شد دقیقا صدای اقای تقی پور گزارشگر بود واقعا تنهاسوالی بود که فکر نمیکردم به این راحتی امتیازش رو از دست بدم خیلی به این سوال ناراحت شدم ) میدونم خوب دقت نکردم
مجری: اشکال نداره اشکال نداره.
مجری:اصطلاح پلان متعلق به کدوم رشته ی ورزشیه؟ کمکتم میکنم گزینه به میگم کستی دو میدانی بسکتبال...به نظر من که هر چهار مورده
محمود:نمیدونم(خنده) .....مجری:نمیدونی؟بگو یه دونه شانسی بگو ای بابا؟
محمود: میگم دومیدانی چون دومیدانی رو دوست دارم (هرچند جواب دادم اما الان هم از ته قلب جواب درست رو نمیدونم اخه پلان چه صیغه ای یه)
مجری: دومدانی بود دیگه منتها رایانه الان دیگه اینو قبول نمیکنه...محمود: اه؟ خب اشکالی نداره ...مجری: اره.... اشکالی نداره
مجری: یکی از شنونده ها یه سوالی رو از محمود عراقی عزیزمون پرسیدن گوش کن محمود؟...محمود:بفرمایید
سوال رو خانم ایثارگر از مشهد طرح کرده بودند:برای مسابقه ی پاتوق میخواستم سوالی رو مطرح بکنم: کدامیک از اثار زیر از ناصرخسور قبادیانی می باشد؟ الف)گلشن راز ب) کیمیای سعادت ج) زادالمسافرین ...مجری: دیگه رشته ات هم همینه دیگه
محمود: زادالمسافرین...مجری: گزینه چند؟ محمود: سوم! مجری:اه گربونت برم الف بود(مجری اشتباه کرد گلشن راز برای شیخ محمود شبستری بود و کیمیای سعات کتاب امام محمد غزالی بود) گفت: اشکال نداره دقت نکردی من مطمعنم
مجری: محمود؟ عبارت قوری گل قرمزی عمه قزی رو یه هفت هشت ده پنجاه شصت هفتاد هشتاد باری از حفظ بگو
محمود:ام (با خنده) میخواهید اینم جواب ندم کلا رد بشم از مسابقه مجری: نـــــــه امتیاز داره! بگو؟
محمود: قوری گل قرمزی ..چی؟.....مجری: قوری گل قرمزی عمه قزی
محمود: دارم قوری گل قرمزی عمه قزی رو میگم هم میخندم هم خجالت میکشم تا حالا چنین کار کودکانه ای انجام نداده بودم...خیلی خجالت کشیدم ولی چون مسابقه بود نخواستم جواب ندم.
یه بار گفتم و خندیدم مجری گفت: باریکلا بگو دوبار هم گفتم و تو هر دو بار هم خندیدم هم خیلی خجالت کشیدم مجریک باریکلا باریکلا..دیدی؟...دیدی؟
مجری: خب چند دقیقه فرصت دارن؟ چون تعداد سوالاتشون تموم شد!
(واقعا فکر نمیکنم تا حالا کسی تو پاتوق تونسته باشه با این سرعت مسابقه رو تموم کنه)
مجری: خیلی ممنونم از محمود عراقی عزیزمون از میانه .....هزار تومن( به مقدار امتیاز یه جواب درست)
محمود: ممنونم اقا این جایزه رو تقدیم میکنم به شما هدفم فقط شرکت تو مسابقه بود
مجری:ای بابا تقدیم میکنی به من؟! محمود: بله به مجری محترم تقدیم میکنم ...مجری: اقا ...هزار تومن بریزید به حساب من(خنده) زنده باشید شما
اینجا هم من گفتم هم مجری من گفتم اقا اینو واقعا عرض میکنم من برنامه تونو واقعا دوست دارم من زیاد علاقه ای به شرکت تو مسابقات رادیویی ندارم...اقا این جایزه فقط برای برنامه ی خوب شماست..اجزه میدین؟....مجری:همراه با صحبت های من میگفت:خواهش میکنم ما هم شما رو دوست داریم این هدیه هرچند ناقابله یه پیش کشی یه تقدیم به شما ایشالا دقعه ی بعد وقتی هشتاد نود تومن برنده شدی اون موقع تقدیم کن به ما خوبه؟ قربون شما سلام به خونواده محترم برسونید
و چون تو اخر مسابقه صحبتها با هم گره خورد دیگه مجری به زور هم که شد مسابقه رو تمام کرد و شب خوش گفت.

مطالب مرتبط: برنامه ی پاتوق شبانه ، مسابقه رادیویی آب پاک  ، مسابقه ی قرآن کتاب بیداری ، برج مراقبت(پاورقی)



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: سه شنبه 90/7/5::: ساعت 8:42 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 123
بازدید دیروز: 110
کل بازدید :1268746

>>امکانات این وبلاگ<<

وب خوان این وبلاگ

پروفایل این وبلاگ

عناوین مطالب بایگانی نشده

لینکستان این وبلاگ

خانه

راهنمای استفاده از این وبلاگ

دانلود برنامه های رادیو جوان

عناوین مطالب بایگانی شده

قوانین این وبلاگ

بخش متخلفین


>>نظر سنجی<<

پخش اینترنتی  زنده رادیو

پخش زنده ی رادیو جوان ورود به سایت رادیو جوان

پخش زنده ی رادیو قرآن ورود به سایت رادیو قرآن

پخش زنده ی رادیو معارف ورود به سایت رادیو معارف

پخش زنده ی رادیو ایران ورود به سایت رادیو ایران

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال اروپا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آمریکا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آسیا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو پیام ورود به سایت رادیو پیام

پخش زنده ی رادیو گفتگو ورود به سایت رادیو گفتگو

پخش زنده ی رادیو فرهنگ ورود به سایت رادیو فرهنگ

پخش زنده ی رادیو تجارت ورود به سایت رادیو تجارت

پخش زنده ی رادیو ندای اسلام ورود به سایت رادیو ندای اسلام

پخش زنده ی رادیو ورزش ورود به سایت رادیو ورزش

پخش زنده ی رادیو سلامت ورود به سایت رادیو سلامت


>پخش زنده رادیو استانی<

پخش زنده ی رادیو اصفهانپخش زنده ی رادیو اردبیلپخش زنده ی رادیو اراکپخش زنده ی رادیو ارومیهپخش زنده ی رادیو ایلامپخش زنده ی رادیو اهوازپخش زنده ی رادیو تهرانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو بجنوردپخش زنده ی رادیو زاهدانپخش زنده ی رادیو رشتپخش زنده ی رادیو خرم ابادپخش زنده ی رادیو سنندجپخش زنده ی رادیو ساریپخش زنده ی رادیو زنجانپخش زنده ی رادیو قزوینپخش زنده ی رادیو شیرازپخش زنده ی رادیو شهرکردپخش زنده ی رادیو مشهدپخش زنده ی رادیو کرمانشاهپخش زنده ی رادیو قمپخش زنده ی رادیو یاسوجپخش زنده ی رادیو همدانپخش زنده ی رادیو مهابادپخش زنده ی رادیو یزدپخش زنده ی رادیو سمنانپخش زنده ی رادیو خراسان جنوبیپخش زنده ی رادیو کرمانپخش زنده ی رادیو گلستانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو البرز


>> درباره خودم <<
محمود عراقی
اینجا محمودعراقی مینویسد و نقد میکند وگاهی نقل میکند وبه قول یک گوینده خوب گاهی غر هم میزند،میگویداگر این فعالیت در راستای ترویج فرهنگ عاشورا و انتظارفرج و مقابله با جنگ نرم دشمنان اسلام و نظام و به عنوان سرباز سایبری آقا باشد همه اش عبادت است ،عاشق رادیو است،میگوید از دوران کودکی رادیو گوش میداد و کودکی اش روی موج AM گذشت و نمیدانست موج FM هم وجود دارد چون رادیو جیبی اش فقط موج AM را داشت. از سال 84 به صورت اتفاقی موج FM را پیدا کرد و بر اساس کیفیت خوب صدا و کیفیت خوب برنامه ها کلی شگفت زده شد و رادیو جوان را پیدا کرد.از آن زمان به بعد تمام وقت شنونده شبکه رادیویی جوان شد و در یکم اسفندماه سال 1390 به عنوان شنونده منتخب رادیو جوان معرفی شد و در 28 خردادسال 1391 افتخار داشت سایت رادیو جوان را افتتاح کند، میگوید رادیو تنها رسانه ای است که به مخاطب احترام میگذارد ،گاهی وقت ها به آینده ی رادیو خوش بین نمی شود و میگوید ممکن است رادیو در دنیای دیجیتال آینده گم شود، علیرغم تصور خیلی ها اصلا علاقه ای به کار در رادیو ندارد چون معتقد است شنونده حرفه ای رادیو بودن و کارمندرادیو جدا از یکدیگر هستند،اما اگر روزی چرخه روزگار چرخید و افتاد وسط رادیو دوست دارد سردبیر باشدمیگوید هدف(به کسر ف) رادیو قرآن و معارف است ، معتقد است رادیو جوان هر روز در حال شکوفایی و پیشرفت است، از رادیو جوان فعلا برنامه های چهل تیکه/با من حرف بزن/دوشنبه ها با شما/فکری از جنس بلور/ پلاسما / کافه رادیو/ واژه ها / آهای دلای با وضو/ بعضی از اینجا شب نیست ها / صدای شکفتن / صبح دانش / کسی صدام میزنه / معمولی نیست / من و جوان / یک سبد ترانه / سبقت آزاد / شنیده میشوید / پاتوق شبانه / بند کفشتو محکم کن/ الفبای جوانی/ آتش پنهان / در کوچه آفتاب / آبی تر ازسپید را دوست دارد و از میان گویندگان آقا، طوفان مهردادیان و از خانمها مریم واعظ پور/ مهرگان سوادکوهی / زهره هاشمی / لاله اکبری / خانم جعفرپور و خانم توکل را اختصاصا دوست دارد و از سردبیرها حامد مرادیان و شهاب نادری و مجتبی امیری و نرگس فتحی و وحید یامین پور را دوست دارد

>> پیوندهای روزانه <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
به نام خدا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<

>>هدیه وبلاگ<<

>>آرشیو شده ها<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>آمار وبلاگ<<

>>رتبه ی وبلاگ<<

>>طراح قالب<<
تحلیل آمار سایت و وبلاگ