13 آبان بهانه یک پیروزی بزرگ
بابا خمینی(ره) فرمودند:
اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد چشم طمع دشمنان و جهان خواران از آن دور خواهد ماند و الا باید هر لحظه منتظر حادثه ماند
امروز را با این که در سالگرد شهادت امام باقر(ع) داغداریم اما خوشحالیم از تسخیر لانه ی جاسوسی در چندین سال پیش در چنین روزی.
مشکل امریکا امروز افغانستان و عراق و پاکستان و آذربایجان و ترکیه و فلسطین و لبنان نیست امریکا با خلیج همیشه فارس و با شیعه و سنی مشکلی ندارد همه بهانه ایست برای مبارزه با تفکر ایرانی با فکر و اندیشه ی اسلامی جوان ایرانی
جوانی که امروز اندیشه اسلامی اش را به خارج از مرزهای ایران و به خارج از مرزهای اسلام و خارج از مرزهای اسیا و دیگر قاره ها صادر کرده است و به امید خدا ظلم و استکبار به زودی زود تمام شدنی است. امریکا از این میترسد نه از توپ و تانک و بمب اتم.
دیروز سالروز اسارت شهید تندگویان وزیر نفت دولت شهید رجایی توسط مزدوران بعثی عراق بود یاد و خاطره ی این شهید بزرگوار و شهید اسرافیل قره داغی اولین شهید جنگ شهرمان که پدر بزرگوار دوست و برادر خوبم که در 8 آبانماه 1358 شهید شدند گرامی باد. روحشان شاد و یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
مطالب مرتبط: فرازی از وصیت نامه ی شهدای شهر میانه ، بابای من هم جانباز بود ، من و عمو علی ، شهدای گمنام شهر میانه ، مزار شهدای گمنام شهر میانه،
رادیو های من از اول تا به امروز
خاطره اول: روی یه مقوایی دو تا کرم رو با هم مخلوط کرد و یه رنگ طوسی ازش در آورد پرسیدم چیه ؟ گفتند چسبه؟ تعجب کردم گفتم میخواهید چکار کنید ؟ گفتند میخواهیم دسته ی اینو بچسبونیم! یه مکعب مستطیل بود که رنگش زرد بود و دورش سیاه بود و سه تا دکمه داشت و یه دسته که روش نوار فلزی هم بود گفتم این چیه گفتند رادیوئه! گفتم این که جایی نداره برای نوار گذاشتن ! گفتند این فقط یه رادیوئه رادیو پخش نیست این اولین باری بود که با رادیو اشنا میشدم رادیوی پدربزرگم بود که الان هم هست.
خاطره دوم: یه زمانی به یه عده از کارمندهای دولت بن خرید رادیو پخش خانگی که اندازه اش 30در50 بود میدادند برای همین تو بعضی از خانه ها میشد از این نوع وسیله رو دید که یکی از اونها به ما هم رسید اسمش شهاب بودحدود دو سال پدر هم جمعه ایرانی گوش میداد و هم برنامه اخشاملار استانی و من هم همراهش جمعه ایرانی رو میشنیدم
خاطره سوم: 10 ساله ام پدر یه کادو برام گرفته اون هم همینجوری داد دستم گفتم چیه گفت رادیویه جیبیه؟ کلی خوشحال شدم اون وقتها قیمتش 950 تومان بود که بعضی دست فروشها 750 تومان هم میفروختند کلا یه موجAM داشت همیشه اخرهای شب و اوایل صبح کلی موج بین المللی میگرفت و من بودم و امواج جهانی در زیر پتو! مشکل من با این رادیو تو هدفنش بود دست میزدی خراب میشد قیمتش هم 200 تومان بود که الان هونها رو تو قطارها مجانی میدهند!
خاطره چهارم:گوشه ی حیاط مدرسه اوردند دادن بهم گگذاشتم جیبم قرمز رنگ بود و سه تا باطری قلمی میخورد و انتنش شکسته بود ولی کار میکرد 15 یا 20 سانت طول داشت و 10 سانت عرضش بود گفتم چند میفروشی گفت هزار و صد تومان گفتم تخفبف بده گفت نمیشه گفتم باشه 1000 تومان دادم و گذاشتم جیبم همیشه همراهم بود یه روز رفته بودیم کت و شلوار نوبخریم مغازه دار گفت کتت رو در بیار اینو بپوش وقتی کتم رو گرفت دستش گفت چی گذاشتی جیبت این کتت خیلی سنگینه گفتم رادیو جیبی تو جیبمه!کلی خندیدیم اخه از اون کوچکتر پیدانکردم که هم قوی باشه وکوچیک!اولین بار هم با اون یکی از رادیو های بیگانه فارسی رو شنیدم روز شب 13 فروردین بود.
خاطره پنجم: یه پک کاملی بود از چراغ قوه و لامپ مهتابی و رادیو و پخش و از این جور چیزها که همیشه خارج شهر همراهم بود کلا سه سال باهاش رادیو رو شنیدم یه شب تا خود صبح یه رادو بیگانه رو گوش دادم که کلا خبرش این بود که برق نیویورک رفته
خاطره ششم: مشکل بزرگی رادیو باعث شد یه روز به فکرم برسه یه رادیوی فوق کوچیک درست کنم که این کار رو هم کردم یه چیز گردی دقیقا اندازه ی توپ پینک پنک با مقاومت ها و این وسایل درست کردم ولی چون مجددا باطری اش باطری قلمی بود دیگه ازش منصرف شدم.
خاطره هفتم: پدر یه ماشین پیکان دست دوم خریده زود پریدم توش رادیوش رو روشن کنم دیدم کار نمیکنه نگاه کردم که انتنش کلا باز باشه دیدم انتن نیست گشتم دنبال انتن دیدم عجب!! اصلا جای انتنی وجود نداره به اصرار من رفتیم بدنه ماشین رو سوراخ کردیم و یه انتن خریدم و رادیو رو وصل کردیم
خاطره هشتم: گواهینامه امروز صبح که رسید خونمون پدرهم از قضا رفت یه پیکان صفر خرید شب اولینبار نشتم پشت فرمان رادیو رو باز کردم با شبکه جوان اشنا شدم سال 84.11.3 بود کلا حس شنیدنم گل کرد.
خاطره نهم: یکی از فامیلها گفت میتونی این ضیط و پخش خانگی رو بفروشی گفتم خب بفرویدش به من گفتند اصلا مال تو پول هم نمیخواهیم ای شد که کلا صاحب یه رادیو در حد قابل قبول هم شدیم.
خاطره دهم: تلفن همراه تازه اومده یکی هم من گرفتم چون هدفن هم داشت زدم گگوشم و دنبال ابزارش بودم که رادیوش رو پیدا کردم ، این اولین رادیوی جیبی استاندارد در حد قابل قبول بود که برای اولین بار داشتم.
خاطره یازدهم: صاحب ماشین شدم دیدم رادیوی خوبی نداره رفتم گفتم اقا رادیو برای ماشین دارید گفتند نه تا حالا ندیدیم گفتم باشه یه سیدی پخش سوخته ای چیری بدید که رادیوش سالم باشه نمیخواهم بیخودی پول پخش سی دی بدم گفتند داریم میخواستم بخرم دیدم دوستم اورده سی دی ماشینش رو بفروشه چون قیمت مناسب داد ازش خریدم.
خاطره دوازدهم: تو فکر یهئ کارت رادیو مثل کارت تی وی برای کامپیوتر بودم که پیداش نکردم خودم دست به کار شدم و تونستم رادیو رو به کامپیوتر وصل کردم و هم شنیدم هم ذخیره کردم برنامه های مورد علاقه ام رو.
خاطره سیزدهم: رفتیم مهمانی دیدیم ماهواره دارند گفتم رادیو هم داره گفتند بله هم مجلس را پیچاندیم هم از یک دستگاه متفاوت رادیو شنیدیم
خاطره چهاردهم: رفتم نمایشگاه یه دستگاه کوچکی را برای اولین بار به نمایش گذاشته اند و میگن از این وسیله میتونی با کیفیت دیجیتال تلوزیون و رادیو بشنوی گرون بود منصرف شدیم.
خاطره پانزدهم:تو این فکر بودم که چه خوب میشد یه امکاناتی برای وبلاگ درست میکردم تا بتونم از تو وبلگ رادیوی مورد علاقه ام رو بشنوم این شد بخش پخش زنده رو طراحی کردم و دو سه روز قبل هم بخش پخش زنده ی شبکه های استانی رو درست کردم که کلا این هم نوع جدیدی از شنیدن رادیو به حساب میاید.
خاطره شانزدهم: اما یه چیزی؟ رادیوهای فردای من چطوری خواهد بود فعلا نمیدانم.
نویسنده: محمود عراقی
توضیحات بخش درباره ی وبلاگ قبل از تغییرات 90.8.13
سلام من محمود عراقی هستم اینجابه قول یه گوینده ی خوب محلی هست برای غر زدن! مرورگر پیشنهادی من برای مرور این صفحه: اینترنت اکسپلورر هست و بعد از این،گوگل کروم،فایرفاکس و اوپرا در رایانه ها گزینه های تقریبا مناسبی هستند و در میان مرورگر های تلفن های همراه مرورگر اوپرا مینی فعلا بهترین گزینه هستند البته جدای از مرورگربرخی گوشی ها که شرکت سازنده ارائه کرده است. از اونجایی که بیشترین خاطراتم از رادیو جوان هست به ترتیب برنامه های مورد علاقه ی خودم رو نام میبرم:اول عقیق و عتیق/بعد و اما امشب/بعد گپ علمی/ اینجا شب نیست/برج مراقبت/عابران سپیده/جوان ایرانی سلام/صبح دانش/جوونی دربست/یه جور دیگه/مثلث گروه دانش اندیشه جامعه/کسی صدام میزنه/پلاسما/معمولی نیست/کلاس جوونی/اهای دلای با وضو/ روی موج ما بمون/آبی تر از سفید/ روزنامه ی جمعه / مسابقه ی خط و ربط اون هم به خاطر اجرای خانم صداقتی/ و در آخر میخواستم برنامه هایی که واقعا خیلی مسخره هستند رو اعلام کنم ولی زیاد بودند و صرف نظر کردم گوینده مجری های مورد علاقه ی من هم از بین آقایون:سعید پورمحمودی/ محی الدین تقی پور /شاهین شرافتی /حامد مشکینی/ طوفان مهردادیان / حامد مرادیان/اشکان صادقی/ محمودرضا قدیریان و ازبین خانمها خانم مریم واعظ پور/خانم فاطمه صداقتی/زهره هاشمی/لاله اکبری/مهرگان سوادکوهی و خانم جعفرپور و خانم لیلا ادیبان با صدای شگفت آورشون که خیلی صداشون برای اجرا جالب هست اما حیف که کم اجرا دارند. قوانین فیلترینگ در این وبلاگ کاملا رعایت میشود.
لیلی و مجنون در رادیو جوان
دومین برنامه ی اینجا شب نیست با اجرای مهران دوستی شب پنجشنبه یا همان بامداد جمعه این هفته در 28 مهرماه 90 پخش شد در این برنامه جدید اتفاق خاصی که افتاد پخش یکی از قسمتهای لیلی مجنون بود که چندین سال پیش از برنامه هزار پنجره ی رادیو جوان میشد مجددا پخش شد
لیلی و مجنون با اجرای مهران دوستی یکی از بینظیرترین اجراهایی است که به نظرم رادیو جوان به خود دیده است من معتقدم این اجرا یک شاهکار از مهران دوستی است برای همین چندین قسمت از این برنامه رو دارم که همیشه شنیدنش برام لذت بخش بوده و هیچ وقت هم برام خستگی آور نیست، مجموعه ی لیلی مجنون رو به صورت سریالی و کامل در برنامه هزار پنجره شنونده بودم و یک سال بعد خلاصه شده ی آن را مجددا از شبکه جوان شنیدم و سعی کردم همه ی آن مجموعه را ذخیره کنم و این کار رو هم تقریبا انجام دادم و بعد از چند سال مجددا اولین قسمت این مجموعه را شنیدم که واقعا برام خاص هستش .
یادآور میشوم لیلی مجنون تنها بخشی از تمامی برنامه های رادیو جوان هستش که من آماده بودم به هر مبلغی که باشد خریداری کنم ولی حیف که هیچ وقت نفروختند. البته حق هم دارند هنر را با پول خریدن بی ادبیست.
در مورد اجرای آقای دوستی به نظر من اصلا صدای اقای دوستی به برنامه های شبانه و برنامه های صبحگاهی و برنامه های علمی مناسب نیست و اوج زیبایی صدای مهران دوستی در همین برنامه ها مثل لیلی مجنون یا برنامه عصرگاهی خودش و پیامهای بازگانی خودنمایی میکند.
بشنوید 1.46 مگابایت
مطالب مرتبط: دانلود برنامه های رادیو جوان ، تاریخچه رادیو در ایران ، کنداکتور برنامه های رادیو جوان89 ، جدول پخش برنامه های رادیو جوان 90 ، من دیگر هیچ وقت رادیو گوش نمیدهم ، کنداکتور شبکه رادیویی جوان ، سایت رادیو جوان ، سالگرد تولد رادیو در ایران ، راهنمای دانلود برنامه از ایران صدا ، کنداکتور شبکه رادیویی جوان تغییر میکند ، جو گیری ، آرشیو دیجیتال رادیو
تغییر موج شبکه رادیویی جوان در آذربایجان شرقی
صدا و سیمای آذربایجان شرقی در راستای همسان سازی سراسری امواج شبکه ای رادیویی در آینده ای نزدیک اقدام به تغییر فرکانسهای رادیویی این استان خواهد کرد، طبق این گزارش یک پارچه سازی فرکانسهای شبکه های رادیویی به صورت نوبتی در همه شهر های استان تغییر خواهد در شهرستان میانه هم موج شبکه ی رادیویی جوان از فرکانس 89.00 به 88.50 تغییر خواهد کرد.
اضافه میکنم سابق بر این فرکانس شبکه رادیویی جوان در شهر میانه روی موج 88.4 پخش میشد که سال گذشته به 93.00 تغییر یافت و در سال 90 در تغییرات جدید به 89.00 تغییر پیدا کرده است.
مطالب مرتبط: تغییر موج شبکه جوان در میانه ششماهه دوم سال 89 ،
حس شرکت در یک مسابقه ی رادیویی!
پلاسما کاری از گروه جوان و دانش رادیو جوان هر روز از ساعت 14.00 تا 14.30 پخش میشود
هفته ی گذشته در مسابقه ی پیامکی این برنامه که با این هفته سه هفته ای میشود که پخش میشودشرکت کردم و لطف کردند روز چهارشنبه اسم منو هم به عنوان برنده انتخاب کردند جنس و نوع جایزه ی این مسابقه مشخص نیست و به قولی نسیه است اما کلا هدف من از شرکت در مسابقه به خاطر علاقه به رادیو و برنامه هاش است نه برد و باخت البته اگر قرار بود خودم جایزه انتخاب میکردم بیشتر مدنظرم محصول فرهنگی رادیویی خواهد بود.
مطالب مرتبط: برنامه برگ برنده ، برنامه ی پاتوق شبانه ، مسابقه رادیویی آب پاک ، مسابقه ی قرآن کتاب بیداری ، برج مراقبت(پاورقی)
اخبارسیاسی رادیویی!
مصاحبه رادیویی در دستشویی!
به گزارش خبرگزاری ما یعنی من به نقل از روزنامه ی صهیونیستی یدیعوت آحارنوت، آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه رژیمصهیونیستی، که بسیاری از رفتارها و موضعگیریهایش حتی از سوی مجامع صهیونیستی نیز مورد تمسخر قرار میگیرد، در تاریخ 90.1.24 در حالی که در دستشویی حضور داشت در یک مصاحبه رادیویی شرکت کرد و به اظهارنظر در مورد مسائل منطقه پرداخت!
جامعه ی ایرانی یک امر توهمی است!
دوباره به گزارش همان خبرگزاری به نقل از یک منبع آگاه کارشناس موسیقی شبکه رادیویی یکی از کلانشهر ها (که اسمش را خودمان میدانیم)، در برنامه زنده مورخه ی 90.6.29 خود خواستار رسمیت بخشیدن به موسیقی رپ زیرزمینی شد و ادعا کرد اکثریت مردم ایران، اعتنایی به گفتار فقها در باب حرمت بخشی از انواع موسیقی ندارند! وی در ادامه، با بیان اینکه، جامعه ایرانی و اسلامی یک امر توهمی و خیالی است، رویکرد اکثریت جوانان ایرانی به موسیقی رپ را امری عینی و واقعی دانست!
رییس رادیو تلوزیون کشور بوتسوانا یک ایرانی است!
اما دوباره به گزارش خبرگزاری خودم جدید ترین اخبار رسیده حاکی از آن است که پس از تجزیه کشور سودان، با همکاری مقامات اوگاندا و اتیوپی، صهیونیستها در حال گسترش بهائیت در قاره آفریقا هستندکه اغلب آنها فارسیزبان هستند، با توزیع پولهای فراوان در کشورهای فقیر آفریقایی، محبوبیت و قدرت زیادی کسب کردهاند.گفتنی است این محبوبیت بهگونهای است که کشور «بوتسوانا» واقع در شمال آفریقای جنوبی که یکی از بزرگترین مخازن الماس جهان را در خود جای داده، ریاست رادیو و تلویزیون را در اختیار یک "ایرانی" بهائی قرار داده است؛ پس از جنگ33 روزه ی لبنان هم همین بهایی ها بودند که با فروش الماس در بازسازی رژیم صهیونیستی کمک کردند.
طنز را نباید مسخره کرد!
اما طبق اخرین خبر رسیده از خبرگزاری ما یعنی من در چند روز گذشته اخباری به گوش میرسد که ضاهرا در یکی از پرشنونده ترین برنامه های طنزرادیویی که به صورت هفتگی پخش میشود( خدارا شکر رادیو جوان ما نیست) دریکی از بخش ها به تقلید صدای اساتید دین و اخلاق پرداخته میشود!!!! یادآوری این نکته برای مدیران رسانه ملی ضروری است که در دین اسلام، تمسخر افراد هیچ جایگاهی ندارد و خنداندن مردم، دلیلی مناسب برای این حرکت ناپسند نیست.
مطالب مرتبط: رادیو خورشیدی سلاح جدید جنگ نرم آمریکا در افغانستان ، آمریکا در افغانستان رادیو کماندو ایجاد کرد
ترانه به ترانه با یک سبد ترانه
برنامه یک سبد ترانه کاری است از گروه جوان و فرهنگ رادیو جوان هر پنج شنبه و جمعه از ساعت 22.00 تا 23.00 پخش میشود،امروز14 مهرماه دور جدید این برنامه با اجرای حاج سعید پور محمودی پخش شد!
تراک به تراک ترانه که عوض میشود یاد یک سبد ترانه می افتم
ترانه به ترانه که میگفت یاد هفترانه می افتم
و امروز
ترانه به ترانه گفتی و یاد هفترانه افتادم و یک سبد ترانه را آغاز کردم
برای شبکه جوان هفترانه و یک سبد ترانه اسمهای خاص و برنامه های خاصی هستند، استفاده از این نامها در جای نامناسب برای برنامه های نا مناسب زیاد خوب نیست،شاید دیروز اسم آن برنامه را یه چیز دیگر میگذاشتند بهتر بود و شاید دیروز هفترانه را ادامه میدادند بهتر هم بود!
هرچه که بود هفترانه ای ها با یک سبد ترانه اومدند هرچند حاج سعید پور محمودی میگوید این یک سبد ترانه آن هفترانه نیست و این گروه آن گروه نیست ولی من باور نمیکنم.
امروز اولین برنامه ی یک سبد ترانه پخش شدکه دقیقا حال و هوای هفترانه ی خودمان را داشت و لذت بردیم و ندانستیم زمان از کجا آم و به کجا رفت و برنامه تمام شد
خوشحال شدم که اولین تماس یک سبد ترانه را در دور جدید خودم داشتم و اولین تلفن هم صدای خودم پخش شد
دیروز: خداحافظی محمود عراقی با هفترانه را از زبان اقای پور محمودی( قسمتی از لحظات پایانی برنامه هفترانه در پنجشنبه 3تیر89 حدودای ساعت 23:29 که حاج سعید پور محمودی داشت اسم تمامی شنونده های پای ثابت رو تک به تک عنوان میکرد تا با همه شون خداحافظی کنه خیلی دلتنگش شدم و خیلی عاشق این خداحافظی اش شدم چون اسمم رو فکر نمیکردم بگه.)
بشنوید 156 کیلوبایت
امروز: سلام محمود عراقی با یک سبد ترانه و خوش آمدگویی اقای پور محمودی برای محمودعراقی( قسمتی از یک سبد ترانه که اولین تماس رو در اولین روز اجرای برنامه رو امروز 14 مهر90 پخش کردند که تماس من بود)
بشنوید 356 کیلوبایت
حس شرکت در یک مسابقه ی رادیویی
برنامه ی برگ برنده مسابقه ای ایست که از شبکه ی رادیویی جوان از گروه جوان و ورزش(ورزش و تفریحات) رادیو جوان هر پنجشنبه از ساعت 16 پخش می شد.
محمود عراقی امروز در برگ برنده!
اگه فیوز نپره اگه گوشیم خاموش نشه اگه اگه اگه.... خلاصه من دوباره امروز بعد از ظهر میخواهم از 100 امتیاز 10 بگیرم انگار از تجربه ی پاتوق شبانه عبرت نگرفتم و روم زیاده.
و اما مسعله ی مهمی که امروز با اون روبرو شدیم این بود که برگ برنده تمام شد!
بشنوید 980 کیلوبایت
دقیقا ساعت 10.31 دقیق بود که باهام تماس گرفتند و گفتند که دوست داریم تو برنامه برگ برنده شرکت کنید،من هم گفتم من برنامه هایی که دوست دارم شرکت میکنم اون اقا( که اسمش رو به دلایل امنیتی نمیبرم) هم گفتند که برگ برنده برنامه ی خوبی یه فتم بله همیشه گوش میدهم بعد گفتند چون اجرای مسابقه تو برنامه ی پاتوق خوب بود دوست داریم تو برگ برنده هم شرکت کنید، اخه دقیق یک ربع قبل از پاتوق باهام تماس گرفتند و گفتند که اماده ای شرکت کنی؟گفتم نه اماده نیستم ولی خودم رو اماده میکنم این بود که شرکت کردم و اجرام بد نبود ولی نتونستم خوب به سوالها جواب بدم اما اینبار از قبل گفتند که خودم رو اماده بکنم ( ممنونم از همه ی عوامل رادیو چون هر کسی که بخواهد تو برنامه شرکت کنه باید اسم بنویسه ثبت نام کنه و پیام بده ولی من هیچکاری نکرده بودم و خودشون باهام تماس رفتند و درخواست داشتند شرت داشته باشم.)اصلا هم نمیدونستم که تو اخرین برنامه شرکت خواهم کرد خیلی ممنونم از همه ی عمامل برنامه هایی که دوسشون داریم همیشه دوست دارم اخرین برنامه شرکت کنم یا تماس بگیرم صدام همیشه بمونه خیلی خوشحالم کردند در عین حال که ناراحت هم شدم.
برای شرکت تو برگ برنده هم متن اماده کردم هم کامپیو.تر رو ااده کردم که برنامه ذخیره بشه و هم رفتم کنار دو تا ادم باسواد که تو مسابقه کمک حالم باشند و نکاتی رو یادآور شدم که اگر مثلا در فلان قسمت برنامه شرکت کنم چطوری کمک کنند و این که صدای رادیوشون رو باید کم کنند و جواب رو با ارامش بسونند و دعا کنند که تنهایی شرکت کنم چون اگه تو بخش دونفری شرکت کنم باید به اطلاعات خودم اکتفا کنم چون هرکی زود جواب بده اون برنده میشه و به علت تاخیری که بین پخش صدا از طریق رادیو و گوشی همراه وجود داره بعد از این که من جواب دادم شما تازه سوال رو میشنوید و کمکتون به هیچ وجه به دردم نمیخوره که اتفاقا اینطوری هم شد و فقط به اطلاعات خودم تکیه کردم هرچند که واقعا سوالها آسون هم بودند. ولی منونم از اون آشنهاهامون که چند ساعتی بهشون زحمت دادم.
اما از نکات جالب این بود که من از صبح مقدمات شرکت در مسابقه رو اماده کرده بودم و خیلی پرانرژی داشتم فعالیت روزانه رو انجام میدادم ،برنامه که شروع شد گفتند سه شرکت کننده داریم امروز وقتی اسمشون رو بردند کمی ناراحت شدم چون اسم من توشون نبود البته نه برای خودم بیشتر برای ین که به دیگران هم زحمت داده بودم و هی میگفتم اشکالی نداره از این اتفاقها می افته (اخه قبلا از یه برنامه ای باهام تماس گرفته بودند و گفتند اماده باش یه متنی و بهت میدیم بخونی ولی خبری نشد) این بود که عادت هم داشتم به این اتفاقها ولی تو دلم ناراحت بودم هرچند میدونستم ممکنه تو یه بخش دیگه تماس بگیرند که اینطوری هم شد.
و اما در مورد دوست یا رقیبم که باهاشون مسابقه دادم میخواستم بگم که من پیشبینی کرده بودم یکی از شنونده های فعال باهام مسابقه بده ولی اوردند به یکی دیگه (خانم اصغری) همراه شدم که ضاهرا سنشون هم پاین بود و مسابقه ناعادلانه بود خادا میدونه اگه امتیاز یارهای ما حساب نمیشد یه کاری نمیکردم که تنهایی جواب بدم دوست داشتم یه جوری شرکت کنم که هم ایشون برنده باشه هم خودم ولی امتیاز یارهای ما مانع این کار شد و از این بابت هم یه کمی ناراحت شدم من به شنونده های رادیو احترام خاصی قائل هستم برام مهم برنده شدن و بردن جایزه و مبلغ خاصی نیست مهترین قضیه شرکت در برنامه و داشتن خاطره ی خوب هستش که برای من اخرین برنامه ی برگ برنده پر از خاطره شد کاش برای این خانم هم خاطره ی خوشی داشته باشه .برگ برنده برنامه ی خوبی بود.
مطالب مرتبط: برنامه ی پاتوق شبانه ، مسابقه رادیویی آب پاک ، مسابقه ی قرآن کتاب بیداری ، برج مراقبت(پاورقی)
حس شرکت در یک مسابقه ی رادیویی
مسابقه ی پاتوق شبانه کاری است از گروه جوان و ورزش(ورزش و تفریحات) رادیو جوان که هر روز بجز پنجشنبه و جمعه از ساعت 20 تا 21 از شبکه ی رادیویی جوان هر هفته توسط دو گروه برنامه ساز مختلف اجرا و پخش میشود،این برنامه قبل از مهر ماه هر روز از ساعت 21 تا 22 پخش می شد. پاتوق شبانه برنامه جالبی است.
امشب تو مسابقه ی پاتوق شرکت کردم قوری گل قرمزی عمه رو چند بار درست گفتم(خنده) بعد از آثار ناصرخسرو گزینه دادن که زادالمسافرین یکی از گزینه ها بود که درست جواب دادم ولی اونها اشتباه کردند از آش سبزی پرسیدند گفتم شهر خودمون داره گفتند نه سه تا گزینه دادن گفتم شیراز.. صدای یه گوینده رو هم پخش کردند که از گوشی من صدای رضا تقی پور در اومد هیچ شباهتی به صدای اون گوینده ی مورد نظر اونها نداشت.یه سوال هم از چیزی پرسیدن جواب دادم دو میدانی که ظاهرا درست بود گفتن رایانه قبول نکرد.
بقیه اش بماند
برنامه رو هم میخواستم ذخیره کنم ولی یادم رفته بود دکمه ذخیره رو بزنم.پرید، اشکالی نداره از ایران صدا میگیرم.
اخرش هم از برخی کارهای این رادیو جوان سر در نیاوردم نمیدونم این همه خط تلفن رو برای چی میخوان. 14 خط شماره ذخیره کرده بودم باز هم یکی اضافه شد!!!!
توضیح کامل شرکت محمود عراقی در برنامه پاتوق شبانه رادیو جوان در 7 مهر90
مجری:محمود عراقی عزیزمون از میانه پشت خطوط ارتباطی مون هستند به عنوان اولین شرکت کننده در مسابقه ی پاتوق شبانه، محمود سلام شب بخیر خوبی؟
محمود:سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم عرض ادب و احترام خدمت عوامل محترم ...پخش صدای کف دست از آن سوی اتاق توسط صدابردار محترم
محمود:خواهش میکنم،ببخشید(مجری میخنده)
محمود:اجازه میدید صحبتهام رو تموم کنم؟
مجری: خواهش میکنم جو گرفت یه هویی!
محمود:عرض ادب و احترام خدمت عوامل محترم این برنامه و همه ی شنوندگان رادیو این رسانه ی محبوب و زیبا مخصوصا رادیو جوان..دوباره پخش صدای کف دست از آن سوی اتاق توسط صدابردار محترم
مجری:به بـــــه ، به افتخارشــــون ،دوباره پخش صدای کف دست از آن سوی اتاق توسط صدابردار محترم
محمود:خدمت شما مجری محترم هم سلام عرض میکنم
مجری:(ایکون زبونم بند اومده) به افتخار اینم دست بزنید از من تعریف کرد باریکلا ممنونم ...خب کافیه محمودجان چن سالته؟
محمود:من 24 سالمه
مجری:24 سال؟ محمود:بله... مجری:خب تا زنگ به صدا در اومد پنج دقیقه ات آغاز میشه این شما و این مسابقه...
مجری:اش سبزی غذای سنتی کدوم منطقه از کشور عزیزمونه؟
محمود: ما تو آذربایجان داریم نمیدونم دیگه
مجری:نه!! محمود: اش سبزی ما داریم
مجری: من گزینه بهشون بگم؟بذا گزینه بگم؟ قم مهاباد شیراز
محمود:من شیراز رو انتخاب میکنم نمیدونم مجری: شیراز رو انتخاب میکنی...باریکلا ...اینم ارفاق خب؟..محمود:ممنون
مجری: نام اسب خسرو پرویز چی بود؟
محمود:اه اه اه؟ ( محمود داشت دو ذهنش یه طویله اسب رو بررسی میکرد اسب رستم و اسفندیار و ... شبدیز بود میدونستم ولی بعد برنامه یادم افتاد اصلا موقع مسابقه انگاری اولین بارم بود میشنیدم حیف!)
مجری:رخش نبود!.....محمود:بله رخش نبود....سمند؟!(اینو الکی همینجوری پروندم اصلا سوال به این آسونی به ذهنم نرسید جوابش!) مجری:نه پخش صدای خنده ی جمع
مجری:سوال بعدی...نام همسر زال تو شهانامه چی بود؟این که خیلی ساده .....
محمود:سودابه ...مجری:نه؟!(یعنی از تو بعیده....راست هم میگفت از من بعیده ..من اینو هم ندونم باید چی میدونستم؟) پخش صدای خنده ی جمع
مجری: رودابه بود سودابه همسر کی کاووس بود محمود: رودابه بعله...سودابه همسر کیکاوس پادشاه بود
مجری: پدر علم جبر چه کسی بود؟ اههههه؟ نمیدونم همراه با خنده( اگر به همه ی سوالها جواب درست میدادم خودم عمدابه این سوال جواب نمیدادم چون خوشم نمیاد از جبر) مجری: لاوازیه ارستو خوارزمی؟ حالا که دیگه قبول نکردند خوارزمی بود اشکالی نداره
مجری: یکی از گوینده های شبکه جوان صداش پخش میشه نام گوینده رو بگی یه ده امتیاز به حسابت واریز میشه گوش کن؟(صدا پخش شد)
مجری: ای جان متوجه شدی؟ محمود؟ اسم این گوینده؟
محمود: آقای رضا تقی پور بودن( با اعتماد به نفس کامل) مجری؟ نه!..محمود: گزارشگر بودن
مجری: محمدرضا قلم بر عزیزم بود....محمود(اینبار واقعا ناراحت شدم اصلا فکر نمیکردم صدای اقای قلم بر اینقدر شبیه صدای رضا تقی پور باشه از البته بیشتر تقصیر ها رو گردن گوشی می اندازم چون صدای که برام پخش شد دقیقا صدای اقای تقی پور گزارشگر بود واقعا تنهاسوالی بود که فکر نمیکردم به این راحتی امتیازش رو از دست بدم خیلی به این سوال ناراحت شدم ) میدونم خوب دقت نکردم
مجری: اشکال نداره اشکال نداره.
مجری:اصطلاح پلان متعلق به کدوم رشته ی ورزشیه؟ کمکتم میکنم گزینه به میگم کستی دو میدانی بسکتبال...به نظر من که هر چهار مورده
محمود:نمیدونم(خنده) .....مجری:نمیدونی؟بگو یه دونه شانسی بگو ای بابا؟
محمود: میگم دومیدانی چون دومیدانی رو دوست دارم (هرچند جواب دادم اما الان هم از ته قلب جواب درست رو نمیدونم اخه پلان چه صیغه ای یه)
مجری: دومدانی بود دیگه منتها رایانه الان دیگه اینو قبول نمیکنه...محمود: اه؟ خب اشکالی نداره ...مجری: اره.... اشکالی نداره
مجری: یکی از شنونده ها یه سوالی رو از محمود عراقی عزیزمون پرسیدن گوش کن محمود؟...محمود:بفرمایید
سوال رو خانم ایثارگر از مشهد طرح کرده بودند:برای مسابقه ی پاتوق میخواستم سوالی رو مطرح بکنم: کدامیک از اثار زیر از ناصرخسور قبادیانی می باشد؟ الف)گلشن راز ب) کیمیای سعادت ج) زادالمسافرین ...مجری: دیگه رشته ات هم همینه دیگه
محمود: زادالمسافرین...مجری: گزینه چند؟ محمود: سوم! مجری:اه گربونت برم الف بود(مجری اشتباه کرد گلشن راز برای شیخ محمود شبستری بود و کیمیای سعات کتاب امام محمد غزالی بود) گفت: اشکال نداره دقت نکردی من مطمعنم
مجری: محمود؟ عبارت قوری گل قرمزی عمه قزی رو یه هفت هشت ده پنجاه شصت هفتاد هشتاد باری از حفظ بگو
محمود:ام (با خنده) میخواهید اینم جواب ندم کلا رد بشم از مسابقه مجری: نـــــــه امتیاز داره! بگو؟
محمود: قوری گل قرمزی ..چی؟.....مجری: قوری گل قرمزی عمه قزی
محمود: دارم قوری گل قرمزی عمه قزی رو میگم هم میخندم هم خجالت میکشم تا حالا چنین کار کودکانه ای انجام نداده بودم...خیلی خجالت کشیدم ولی چون مسابقه بود نخواستم جواب ندم.
یه بار گفتم و خندیدم مجری گفت: باریکلا بگو دوبار هم گفتم و تو هر دو بار هم خندیدم هم خیلی خجالت کشیدم مجریک باریکلا باریکلا..دیدی؟...دیدی؟
مجری: خب چند دقیقه فرصت دارن؟ چون تعداد سوالاتشون تموم شد!
(واقعا فکر نمیکنم تا حالا کسی تو پاتوق تونسته باشه با این سرعت مسابقه رو تموم کنه)
مجری: خیلی ممنونم از محمود عراقی عزیزمون از میانه .....هزار تومن( به مقدار امتیاز یه جواب درست)
محمود: ممنونم اقا این جایزه رو تقدیم میکنم به شما هدفم فقط شرکت تو مسابقه بود
مجری:ای بابا تقدیم میکنی به من؟! محمود: بله به مجری محترم تقدیم میکنم ...مجری: اقا ...هزار تومن بریزید به حساب من(خنده) زنده باشید شما
اینجا هم من گفتم هم مجری من گفتم اقا اینو واقعا عرض میکنم من برنامه تونو واقعا دوست دارم من زیاد علاقه ای به شرکت تو مسابقات رادیویی ندارم...اقا این جایزه فقط برای برنامه ی خوب شماست..اجزه میدین؟....مجری:همراه با صحبت های من میگفت:خواهش میکنم ما هم شما رو دوست داریم این هدیه هرچند ناقابله یه پیش کشی یه تقدیم به شما ایشالا دقعه ی بعد وقتی هشتاد نود تومن برنده شدی اون موقع تقدیم کن به ما خوبه؟ قربون شما سلام به خونواده محترم برسونید
و چون تو اخر مسابقه صحبتها با هم گره خورد دیگه مجری به زور هم که شد مسابقه رو تمام کرد و شب خوش گفت.
مطالب مرتبط: برنامه ی پاتوق شبانه ، مسابقه رادیویی آب پاک ، مسابقه ی قرآن کتاب بیداری ، برج مراقبت(پاورقی)
بایگانی سال 90
برج مراقبت مورخه ی 90.6.28با موضوع برگریزون پخش شد.
حجم 00.00مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.6.21با موضوع روز سینما پخش شد.
حجم 16.80مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.6.14با موضوع اشکها و لبخند ها پخش شد.
حجم 16.70مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.6.7با موضوع احترام پخش شد.
حجم 14.40مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.5.24 با موضوع آشتی پخش شد.
حجم 16.80مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.5.17 با موضوع روز خبرنگار پخش شد.
حجم 16.30مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.5.10 با موضوع آرامش2 پخش شد.
حجم 16.80مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.5.3 با موضوع خلاقیت پخش شد.
حجم 16.70مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.4.27 با موضوع چشم انداز فرداها پخش شد.
حجم 16.80 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.4.20 با موضوع یک شغل متفاوت در تابستان پخش شد.
حجم 15.60 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.4.13 با موضوع موفقیت پخش شد.
حجم 16.50مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.4.6 با موضوع یک سالگی پخش شد.
حجم 16.20 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.3.30 با موضوع سرنوشت پخش شد.
حجم 15.70 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.3.23 با موضوع خودانگاره پخش شد.
حجم 12.30 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.3.16 با موضوع آرامش پخش شد.
مدت:1:03:23 ساعت
حجم 09.02 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.3.9 با موضوع توانایی های شما پخش شد.
حجم 11.60 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.3.2 با موضوع بهترین چیزی که برای تقسیم کردن دارید؟ پخش شد.
حجم 11.80 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.2.26 با موضوع شعر پخش شد.
حجم 12.00 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.2.19 با موضوع دلواپسی پخش شد.
حجم 11.40 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.2.12 با موضوع عشق پخش شد.
حجم 15.20 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.2.5 با موضوع چرا رادیو گوش میدهید پخش شد.
مدت زمان ذخیره شده:1ساعت و 28 دقیقه
حجم 12.70 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.1.29 با موضوع زور بازو پخش شد.
مدت زمان ذخیره شده:1ساعت و 15 دقیقه
حجم 10.50 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.1.22 با موضوع آشپزی پخش شد.
حجم 15.10 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.1.15 با موضوع تعطیلات خود را چگونه گذراندید پخش شد .
حجم 16.30 مگابایت دریافت کنید
برج مراقبت مورخه ی 90.1.8 با موضوع اولین برنامهتولیدی پخش شد .
حجم 16.50 مگابایت دریافت کنید
جدول پخش رادیو جوان در مهر1392
نمایش دریاقلی سورانی در رادیو جوان
سهم شنوندگان در برنامه سازی رادیویی
انتخاب موضوع در یک برنامه رادیویی
امام زمان مربی فوتبال میشود!
رادیو جوان شادتر میشود
رادیو خانواده
چالشهای رسانهای یا نگاه آینده نگارانه به رسانه ها
طرح ایمان
گوینده آقا یا خانم!
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 75
کل بازدید :1280490
اینجا محمودعراقی مینویسد و نقد میکند وگاهی نقل میکند وبه قول یک گوینده خوب گاهی غر هم میزند،میگویداگر این فعالیت در راستای ترویج فرهنگ عاشورا و انتظارفرج و مقابله با جنگ نرم دشمنان اسلام و نظام و به عنوان سرباز سایبری آقا باشد همه اش عبادت است ،عاشق رادیو است،میگوید از دوران کودکی رادیو گوش میداد و کودکی اش روی موج AM گذشت و نمیدانست موج FM هم وجود دارد چون رادیو جیبی اش فقط موج AM را داشت. از سال 84 به صورت اتفاقی موج FM را پیدا کرد و بر اساس کیفیت خوب صدا و کیفیت خوب برنامه ها کلی شگفت زده شد و رادیو جوان را پیدا کرد.از آن زمان به بعد تمام وقت شنونده شبکه رادیویی جوان شد و در یکم اسفندماه سال 1390 به عنوان شنونده منتخب رادیو جوان معرفی شد و در 28 خردادسال 1391 افتخار داشت سایت رادیو جوان را افتتاح کند، میگوید رادیو تنها رسانه ای است که به مخاطب احترام میگذارد ،گاهی وقت ها به آینده ی رادیو خوش بین نمی شود و میگوید ممکن است رادیو در دنیای دیجیتال آینده گم شود، علیرغم تصور خیلی ها اصلا علاقه ای به کار در رادیو ندارد چون معتقد است شنونده حرفه ای رادیو بودن و کارمندرادیو جدا از یکدیگر هستند،اما اگر روزی چرخه روزگار چرخید و افتاد وسط رادیو دوست دارد سردبیر باشدمیگوید هدف(به کسر ف) رادیو قرآن و معارف است ، معتقد است رادیو جوان هر روز در حال شکوفایی و پیشرفت است، از رادیو جوان فعلا برنامه های چهل تیکه/با من حرف بزن/دوشنبه ها با شما/فکری از جنس بلور/ پلاسما / کافه رادیو/ واژه ها / آهای دلای با وضو/ بعضی از اینجا شب نیست ها / صدای شکفتن / صبح دانش / کسی صدام میزنه / معمولی نیست / من و جوان / یک سبد ترانه / سبقت آزاد / شنیده میشوید / پاتوق شبانه / بند کفشتو محکم کن/ الفبای جوانی/ آتش پنهان / در کوچه آفتاب / آبی تر ازسپید را دوست دارد و از میان گویندگان آقا، طوفان مهردادیان و از خانمها مریم واعظ پور/ مهرگان سوادکوهی / زهره هاشمی / لاله اکبری / خانم جعفرپور و خانم توکل را اختصاصا دوست دارد و از سردبیرها حامد مرادیان و شهاب نادری و مجتبی امیری و نرگس فتحی و وحید یامین پور را دوست دارد
شهرداری آچاچی [1]
چی بپزم؟
روشنگری [2]
سهبا [4]
رصد خبری [8]
اخبار و تحلیل [1]
شرکت ثمین گستر کارمانیا [4]
شبکه بهداشت و درمان میانه [4]
دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان شرقی [3]
مدیریت منابع انسانی [4]
آرشیو اخبار استانداری [19]
ثبت نام آتشنشانی [6]
رادیو دیروز [6]
کتابخانه دیجیتال [26]
[آرشیو(56)]
زمستان 91
پاییز 91
تابستان 91
بهار 91
زمستان 90
پاییز 90
تابستان 90
بهار 90
زمستان 89
پاییز 89
تابستان 89
بهار 89
زمستان 88
پاییز 88
تابستان 88
بهار 88
زمستان 87
پاییز 87
تابستان 87
بهار 87
زمستان 86